معنی: بیم، تردید، عدم اطمینان، حالت تهوع، ناخوشی همه جاگیرمعانی دیگر: دلهره، دلواپسی، ناراحتی خیال، دچار شدن به اضطراب (و غیره)، دودلی، ندای وجدان، دغدغه خاطر، ابا، احساس گناه، (با: no) ابا نداشتن، روی گردان نبودن، احساس ناگهانی (بیماری یا ضعف یا تهوع)، حمله
اسم ( noun )مشتقات: qualmish (adj.), qualmishly (adv.), qualmishness (n.)
• (1)تعریف: a feeling of guilt, doubt, or misgiving. • مترادف: compunction, doubt, misgiving, scruple • مشابه: reservation
- She had no qualms about taking the money.
[ترجمه گوگل] او هیچ ابایی از گرفتن پول نداشت [ترجمه ترگمان] هیچ تردیدی نداشت که پول را بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: an abrupt and unexpected faint, nauseated, or sick feeling. • مترادف: queasiness
جمله های نمونه
1. that memory gave him a qualm of terror
آن خاطره او را دچار وحشت کرد.
2. Despite my qualms, I took the job.
[ترجمه محبوبه] باوجود بیمی که داشتم ان شغل رو انتخاب کردم
|
[ترجمه گوگل]علیرغم نگرانی هایم، این کار را انجام دادم [ترجمه ترگمان]علی رغم تردیدی که داشتم کار رو قبول کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had/felt no serious qualms about concealing the information from the police.
[ترجمه گوگل]او هیچ تردید جدی در مورد پنهان کردن اطلاعات از پلیس نداشت [ترجمه ترگمان]او هیچ نگرانی جدی درباره پنهان کردن اطلاعات از سوی پلیس نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had no qualms about dropping players he thought were off form .
[ترجمه گوگل]او هیچ تردیدی در مورد حذف بازیکنانی که فکر می کرد از فرم خارج شده بودند نداشت [ترجمه ترگمان]او هیچ تردیدی نداشت که players را که باخود فکر می کرد از زمین بیرون بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I've got no qualms about lowering myself to Lemmer's level to get what I want.
[ترجمه گوگل]من هیچ تردیدی در مورد پایین آوردن خودم به سطح لمر ندارم تا به آنچه می خواهم برسم [ترجمه ترگمان]هیچ تردیدی ندارم که خودم را به سطح Lemmer برسانم تا آنچه را که می خواهم بدست بیاورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had no qualms about cheating the tax inspector.
[ترجمه گوگل]او هیچ ابایی از فریب دادن بازرس مالیاتی نداشت [ترجمه ترگمان]او در مورد خیانت کردن به بازرس مالیات هیچ تردیدی نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I have no qualms about recommending this approach.
[ترجمه گوگل]من هیچ تردیدی در مورد توصیه این روش ندارم [ترجمه ترگمان]من هیچ تردیدی ندارم که این روش را مطرح کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She had no qualms about lying to the police.
[ترجمه گوگل]او هیچ ابایی از دروغ گفتن به پلیس نداشت [ترجمه ترگمان]هیچ تردیدی نداشت که به پلیس دروغ بگوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He felt no qualms about borrowing money from friends.
[ترجمه گوگل]او در مورد قرض گرفتن پول از دوستان خود هیچ تردیدی نداشت [ترجمه ترگمان]او هیچ تردیدی در مورد قرض گرفتن پول از دوستانش نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Chambers hoped to reconcile those readers with religious qualms to the general idea of transmutation.
[ترجمه گوگل]چمبرز امیدوار بود که بتواند آن خوانندگانی را که دارای تردیدهای مذهبی بودند با ایده کلی دگرگونی آشتی دهد [ترجمه ترگمان]چمبرز امیدوار بود که این خوانندگان را با نگرانی های مذهبی در برابر ایده کلی تغییر شکل، تطبیق دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But they have fewer qualms about accepting outlaws, who have frequently found solace within the ancient hilltop walls.
[ترجمه گوگل]اما آنها در مورد پذیرش قانون شکنان، که اغلب در دیوارهای بالای تپه باستانی آرامش پیدا کرده اند، نگرانی کمتری دارند [ترجمه ترگمان]اما آن ها نگرانی های کمتری در مورد پذیرش قانون شکنان، که بارها در دیواره ای قدیمی تپه به آرامش رسیده اند، دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They showed no qualms in spending £3 billion in a futile attempt to prop up the Pound.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ تردیدی در صرف 3 میلیارد پوند در تلاشی بیهوده برای تقویت پوند نشان ندادند [ترجمه ترگمان]آن ها هیچ ابایی از خرج ۳ میلیارد پوندی را در تلاش بی هوده ای برای حمایت از پوند نشان ندادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To destroy his diseased psychic kin without a qualm?
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن خویشاوندان روانی بیمار خود بدون نگرانی؟ [ترجمه ترگمان]برای نابود کردن قوم و خویش، بدون احساس کسالت؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Gaffney had no qualms about presenting his dances at school assemblies and in impromptu cafeteria performances.
[ترجمه گوگل]گافنی هیچ ابایی از ارائه رقص های خود در مجامع مدرسه و اجراهای بداهه کافه تریا نداشت [ترجمه ترگمان]Gaffney هیچ ابایی نداشت که در مجالس مدرسه رقص خود را به نمایش بگذارد و برنامه های cafeteria را اجرا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They have no qualms about forcing member countries to spend money on water they might think could be better spent elsewhere.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ ابایی در مورد وادار کردن کشورهای عضو به خرج کردن پول برای آبی ندارند که ممکن است فکر می کنند بهتر است در جای دیگری خرج شود [ترجمه ترگمان]آن ها هیچ تردیدی در مورد اجبار کشورهای عضو به خرج کردن پول در آب ندارند که ممکن است فکر کنند بهتر است در جای دیگری صرف شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• pang of the conscience; regret, sorrow; doubt, misgiving; sudden feeling of weakness and/or nausea if you have qualms about what you are doing, you are worried that it may not be right.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: A feeling of doubt or worry 🔍 مترادف: misgiving 💡 معادل فارسی: دل نگرانی؛ بیم و تردید ( ❗️گاهی اوقات یهو به خودت میای و برات جای سوال میشه که آیا فلان کاری که کردم درست بوده؟! یا کاری که میخوام انجام بدم اصلا درست هست یا نه؛ به این احساس میگن qualm ) ... [مشاهده متن کامل]
✅ مثال: He had serious qualms about lying to his friend, but felt he had no choice
ابا ابایی از چیزی نداشتن: to have no qualms about : Israel has no qualms about disproportionate warfare and genocide.
شک و تردید
an uneasy feeling of doubt, worry, or fear, especially about one's own conduct; a misgiving. "military regimes generally have no qualms about controlling the press" می بینید که معنای نگرانی نمی ده بیشتر یعنی دغدغه اخلاقی، عذاب وجدان، احساس گناه