quality control

/ˈkwɑːlətikənˈtroʊl//ˈkwɒlɪtikənˈtrəʊl/

معنی: کنترل کیفیت
معانی دیگر: (کنترل مرغوبیت و بی عیب بودن محصولات) فرورد مهار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a system by which to maintain a desired standard of quality in a product or process.

جمله های نمونه

1. Practical measures such as quality control and testing are very important in the manufacturing process.
[ترجمه گوگل]اقدامات عملی مانند کنترل کیفیت و آزمایش در فرآیند تولید بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]معیارهای عملی مانند کنترل کیفیت و آزمایش در فرآیند تولید بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Imperfect articles are rejected by our quality control.
[ترجمه گوگل]مقالات ناقص توسط کنترل کیفیت ما رد می شوند
[ترجمه ترگمان]مقالات Imperfect توسط کنترل کیفیت ما رد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Someone in charge of quality control should unify the printing with the rest of the book.
[ترجمه گوگل]کسی که مسئول کنترل کیفیت است باید چاپ را با بقیه کتاب یکی کند
[ترجمه ترگمان]کسی که مسئول کنترل کیفیت باشد باید دستگاه چاپ را با بقیه کتاب متحد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Motorola wrote the book on quality control.
[ترجمه گوگل]موتورولا کتاب کنترل کیفیت را نوشت
[ترجمه ترگمان]موتورولا این کتاب را در مورد کنترل کیفیت نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quality control is a priority for the manufacturing industry, but it is not easily accomplished.
[ترجمه گوگل]کنترل کیفیت یک اولویت برای صنعت تولید است، اما به راحتی قابل انجام نیست
[ترجمه ترگمان]کنترل کیفیت یک اولویت برای صنعت تولیدی است، اما به راحتی انجام نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But these were costly and often dangerous, since quality control was nonexistent.
[ترجمه گوگل]اما اینها پرهزینه و اغلب خطرناک بودند، زیرا کنترل کیفیت وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]اما اینها پرهزینه و اغلب خطرناک بودند، چرا که کنترل کیفیت اصلا وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Quality control staff are employed to check for any faults.
[ترجمه گوگل]کارکنان کنترل کیفیت برای بررسی هر گونه ایراد به کار گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]کارکنان کنترل کیفیت برای بررسی هر گونه عیب کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It wrote the book on quality control.
[ترجمه گوگل]کتاب کنترل کیفیت را نوشته است
[ترجمه ترگمان]او کتاب را در مورد کنترل کیفیت نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A Levy-Jennings quality control chart is a graphic representation of the acceptable limits of variation in the results of an analytic method.
[ترجمه گوگل]نمودار کنترل کیفیت Levy-Jennings یک نمایش گرافیکی از محدودیت های قابل قبول تغییرات در نتایج یک روش تحلیلی است
[ترجمه ترگمان]نمودار کنترل کیفیت Levy - Jennings یک نمایش گرافیکی از محدودیت های قابل قبول تغییرات در نتایج یک روش تحلیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is clear that mechanisms for quality control are not adequate.
[ترجمه گوگل]واضح است که مکانیسم های کنترل کیفیت کافی نیست
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This list can be used in your quality control checks.
[ترجمه گوگل]این لیست می تواند در بررسی های کنترل کیفیت شما استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این فهرست را می توان در چک کنترل کیفیت شما مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is therefore most economical, from the quality control point of view, to produce large batches.
[ترجمه گوگل]بنابراین، از نقطه نظر کنترل کیفیت، تولید دسته های بزرگ مقرون به صرفه است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، از نقطه نظر کنترل کیفیت، تولید دسته های بزرگ بسیار مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Control charts and statistical quality control generally became popular during World War Il and peaked in the late 1940s.
[ترجمه گوگل]نمودارهای کنترل و کنترل کیفیت آماری عموماً در طول جنگ جهانی اول رایج شد و در اواخر دهه 1940 به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Furthermore, quality control of production is considerably enhanced.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کنترل کیفیت تولید به طور قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]به علاوه کنترل کیفیت تولید به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنترل کیفیت (اسم)
quality control

تخصصی

[حسابداری] کنترل کیفیت
[خودرو] کنترل کیفیت
[شیمی] کنترل کیفیت
[عمران و معماری] کنترل کیفی - کنترل کیفیت
[کامپیوتر] کنترل کیفیت .
[برق و الکترونیک] کنترل کیفیت
[صنایع غذایی] کنترل کیفیت
[بهداشت] کنترل کیفیت
[نساجی] کنترل کیفیت - کنترل کیفی
[ریاضیات] کنترل کیفیت
[پلیمر] کنترل کیفیت
[صنعت] کنترل کیفیت - 1) The process of monitoring specific project results to determine if they comply with relevant quality standards and identifying ways to eliminate causes of unsatisfactory performance. 2) The organizational unit that is assigned responsibility for quality control.

انگلیسی به انگلیسی

• test of the production line so as to verify the normality of the products
quality control is the activity of checking that products are all of a satisfactory standard and quality, usually by testing samples of them.

پیشنهاد کاربران

For example:
!I work in a car manufactaring company and I'm involved in quality control issues
🔷 واژه ی مصوب: کنترل کیفیت

🔷 منبع: انجمن بازدیسان پارسی
کنترل کیفیت
QC = Quality Control
کنترل کیفیت ( QC ) فرآیندی است برای اطمینان از اینکه یک محصول یا خدمات با استانداردهای کیفیت آن مطابقت دارد. این شامل آزمایش و بازرسی محصولات و خدمات برای شناسایی و اصلاح هر گونه نقص است. QC بخش مهمی از هر کسب و کار یا سازمانی است که می خواهد محصولات و خدمات با کیفیت بالا تولید کند.
...
[مشاهده متن کامل]

quality control ( آمار )
واژه مصوب: کنترل کیفیت
تعریف: تحلیل آماری داده های حاصل از بازرسی یک فرایند، با هدف نظارت بر کیفیت محصولی که به تعداد زیاد تولید می شود

بپرس