quaff

/kwɒf//kwɒf/

معنی: جرعه، زیاد نوشیدن، سر کشیدن
معانی دیگر: لاجرعه نوشیدن، سر کشیدن (به ویژه مشروب الکلی)، قلپ قلپ نوشیدن، آشامک، گساره

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to drink, esp. deeply and with obvious enjoyment.
مشابه: belt, drink, gulp, guzzle, imbibe, swallow, swig, swill, tipple

- He quaffed his beer and happily wiped away the foam from his upper lip.
[ترجمه گوگل] آبجوش را خورد و با خوشحالی کف لب بالاییش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان] او آبجو خود را بو جود آورد و با خوشحالی کف دهانش را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: quaffs, quaffing, quaffed
• : تعریف: to take a drink, esp. a large one, with obvious enjoyment.
مشابه: drink, guzzle, imbibe, swallow, swig, swill, tipple
اسم ( noun )
• : تعریف: a drink that is quaffed.

جمله های نمونه

1. They spent the evening quaffing champagne.
[ترجمه گوگل]آنها شب را صرف نوشیدن شامپاین کردند
[ترجمه ترگمان]شب را صرف شام پانی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's quaffed many a glass of champagne in his time.
[ترجمه گوگل]او در زمان خود یک لیوان شامپاین نوشیده است
[ترجمه ترگمان]در زمان او یک گیلاس شامپاین اضافه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The young man quaffed himself into tipsiness.
[ترجمه گوگل]مرد جوان خود را به انحراف کشاند
[ترجمه ترگمان]مرد جوان خود را در tipsiness فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. quaffed from the spring.
[ترجمه گوگل]از بهار می خورد
[ترجمه ترگمان]quaffed از بهار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bridegroom quaffed down a glass of brandy.
[ترجمه گوگل]داماد لیوانی براندی را پایین نوشید
[ترجمه ترگمان]The یک گیلاس براندی ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wedding guests quaffed champagne.
[ترجمه گوگل]مهمانان عروسی شامپاین می‌نوشیدند
[ترجمه ترگمان]میهمانان عروسی، champagne را با هم پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They quaffed him carouse.
[ترجمه گوگل]به او چرخ و فلک زدند
[ترجمه ترگمان]They را quaffed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The chauffeurs don hats and quaff their drinks in one.
[ترجمه گوگل]راننده ها کلاه بر سر می گذارند و نوشیدنی های خود را یکجا می نوشند
[ترجمه ترگمان]راننده ها هم کلاه ندارند و drinks را در یکی از آن ها quaff
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. quaffed the ale with gusto.
[ترجمه گوگل]آل را با ذوق خورد
[ترجمه ترگمان]با اشتها آبجو را با هم quaffed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Might there not be an irresistible desire to quaff a last, long, breathless draught of the cup of wormwood and aloes, with which nearly all her years of womanhood had been perpetually flavoured?
[ترجمه گوگل]آیا میل مقاومت ناپذیری برای خوردن آخرین، طولانی و نفس گیر فنجان افسنطین و آلوئه، که تقریباً تمام سالهای زنانگی او همیشه با آن طعم و مزه شده بود، وجود نداشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]شاید آرزوی مقاومت ناپذیری در آن بود که یک جرعه طولانی از شراب افسنطین و aloes را که تقریبا تمامی سال های زنانگی در آن بو جود آمده بود، quaff؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His quaff, did a cup again then.
[ترجمه گوگل]کواف او، یک فنجان دوباره سپس
[ترجمه ترگمان]آن وقت دوباره یک فنجان چای نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We crave new knowledge like some people quaff coffee after a hangover.
[ترجمه گوگل]ما هوس دانش جدید می کنیم، مثل بعضی از مردم که بعد از خماری قهوه می نوشند
[ترجمه ترگمان]ما به دانش جدیدی نیاز داریم، مثل بعضی از مردم قهوه را بعد از خماری می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let me quaff this kind Nepenthe and forget this lost Lenore!
[ترجمه گوگل]بگذار من این نپنت مهربان را بچشم و این لنور گمشده را فراموش کنم!
[ترجمه ترگمان]بگذارید این kind را quaff و this را از دست بدهم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I went down to the bar to quaff a brew.
[ترجمه گوگل]به بار رفتم تا دم بکشم
[ترجمه ترگمان]به بار رفتم تا کافه را quaff
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرعه (اسم)
shot, sip, swig, quaff, gulp, potion, godown, potation

زیاد نوشیدن (فعل)
quaff

سر کشیدن (فعل)
guzzle, drift in, drop in, crane the neck, quaff, stretch one's neck

انگلیسی به انگلیسی

• alcoholic drink that is consumed quickly; instance of drinking a beverage quickly
drink with large gulps, drink quickly; drink an alcoholic beverage quickly and cheerfully
if you quaff a drink, you drink it quickly; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: To drink something quickly and with pleasure
🔍 مترادف: Gulp
💡 معادل فارسی: سر کشیدن ( با لذت )
✅ مثال: He quaffed the cold lemonade after a long run
quaff
نوشیدنی الکلی
لاجرعه سرکشیدن

بپرس