quadruple

/kwaˈdruːpl̩//kwɒˈdruːpl̩/

معنی: چهار گانه، چهار لا، چهار تایی، چهار برابر، چهار برابر کردن
معانی دیگر: چهار برابر کردن یا شدن، چهار بخشی، چهار جزئی، (ریاضی) چارگان، چهار مرتبه، (موسیقی) چهار ضربی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having four parts; quadripartite.

(2) تعریف: multiplied by four.

(3) تعریف: in music, characterized by four beats in a measure.

- quadruple time
[ترجمه گوگل] زمان چهار برابر
[ترجمه ترگمان] چهار بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: that which has been multiplied by four.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: quadruples, quadrupling, quadrupled
مشتقات: quadruply (adv.)
• : تعریف: to multiply or be multiplied by four.

جمله های نمونه

1. We expect to quadruple our profits this year.
[ترجمه گوگل]انتظار داریم امسال سود خود را چهار برابر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم امسال سود خود را چهار برابر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We need quadruple the number of players we've got for a full orchestra.
[ترجمه گوگل]ما برای یک ارکستر کامل به چهار برابر تعداد بازیکنانی نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما نیاز به چهار برابر تعداد بازیکنان داریم که برای یک ارکست کامل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They could sell their merchandise for quadruple the asking price.
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند کالاهای خود را به چهار برابر قیمت درخواستی بفروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند محصولات خود را برای چهار برابر کردن قیمت جویا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The subjects were given quadruple the normal dosage of the drug.
[ترجمه گوگل]به آزمودنی ها دوز چهار برابر معمول دارو داده شد
[ترجمه ترگمان]این موضوعات چهار برابر مقدار طبیعی این دارو در نظر گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have had quadruple the number of applicants we expected.
[ترجمه گوگل]ما چهار برابر تعداد متقاضیانی که انتظار داشتیم داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما تعداد of که انتظار داشتیم را چهار برابر کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 20 is the quadruple of
[ترجمه گوگل]20 چهار برابر است
[ترجمه ترگمان]۲۰ برابر است چهار برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This year we produced quadruple the amount produced in 199
[ترجمه گوگل]امسال 4 برابر سال 199 تولید کردیم
[ترجمه ترگمان]امسال ما چهار برابر مقدار تولید شده در ۱۹۹ مورد را تولید کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In 1983 he underwent a quadruple heart by-pass operation and retired in 198
[ترجمه گوگل]در سال 1983 تحت عمل جراحی چهار بار بای پس قلب قرار گرفت و در سال 198 بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۳ او تحت یک جراحی چهارتایی قرار گرفت و بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The former tennis player had a quadruple heart by-pass in 197and further surgery in 198
[ترجمه گوگل]این تنیسور سابق در سال 197 بای پس قلب چهارگانه و در سال 198 جراحی بعدی انجام داد
[ترجمه ترگمان]بازیکن سابق تنیس با گذشت ۱۹۷ و جراحی بیشتر در ۱۹۸ مورد، یک قلب چهارتایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Nottinghamshire quadruple scull will lead off a procession of 500 crews.
[ترجمه گوگل]اسکال چهارگانه ناتینگهام شایر یک صفوف متشکل از 500 خدمه را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]تیم Nottinghamshire quadruple چهار گروه از ۵۰۰ گروه را رهبری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cleverly used it will double, treble, even quadruple the size.
[ترجمه گوگل]استفاده هوشمندانه از آن دو برابر، سه برابر و حتی چهار برابر می شود
[ترجمه ترگمان]Cleverly از آن استفاده کرد، دو برابر، سه برابر، حتی چهار برابر کردن اندازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. New Marske Harriers have a new quadruple world record holder.
[ترجمه گوگل]نیومرسکه هریرز صاحب یک رکورد جدید چهارگانه جهانی شد
[ترجمه ترگمان]Marske Harriers جدید یک رکورد جدید چهارتایی در جهان دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ashe, now 4 underwent a quadruple bypass operation after a heart attack at the age of 3
[ترجمه گوگل]اشی که اکنون 4 ساله است پس از سکته قلبی در سن 3 سالگی تحت عمل چهارگانه بای پس قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Ashe که در حال حاضر ۴ ساعت پس از حمله قلبی در سن ۳ سالگی تحت عمل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Few would bet against him completing a golden quadruple after his French Open and Wimbledon triumphs.
[ترجمه گوگل]کمتر کسی می‌توانست روی او شرط ببندد که یک چهارگانه طلایی را پس از قهرمانی در اوپن فرانسه و ویمبلدون انجام دهد
[ترجمه ترگمان]عده کمی در برابر او شرط بستند که پس از پیروزی های کسبوکار آزاد و ویمبلدون، یک چهار quadruple طلا را به پایان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Clyde was not a quadruple - dyed villain.
[ترجمه گوگل]کلاید یک شرور چهارگانه نبود
[ترجمه ترگمان]کلاید شرور و quadruple نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهار گانه (اسم)
quad, quadruple, quadruplet

چهار لا (صفت)
fourfold, quadruple, tetraploid, four-ply

چهار تایی (صفت)
quadruple, quadripartite, tetraploid, quadric, quaternary, tetramerous

چهار برابر (صفت)
fourfold, quadruple, quadruplicate

چهار برابر کردن (فعل)
quadruple, quadruplicate

تخصصی

[نساجی] چهاربرابر
[ریاضیات] چهار برابر کردن، چهارگانه، چهار برابر، از رتبه ی چهارم چهارگانه، چهارتائی

انگلیسی به انگلیسی

• something which is four times greater than another
multiply by 4; be multiplied by 4
four times, fourfold; comprised of four parts
when an amount or number quadruples, it becomes four times as large.

پیشنهاد کاربران

۱. چهار جزئی. چهار بخشی ۲. چهار جانبه. چهار سویه ۳. چهار برابر ۴. چهار برابر کردن ۵. چهار برابر شدن
✅⁦چهار برابر کردن ( یا شدن )
1 ) Over the last decade, the global wind power market has almost ⭐quadrupled
2 ) As soon as the new plan was announced, prices for cooking oil ⭐quadrupled⭐ and for chicken and eggs doubled
ترتیب 《برابر کردن》 ⬇️
Double: دوبرابر کردن
triple: سه برابر کردن
quadruple: چهار برابر کردن
quintuple یا pentuple: پنج برابر کردن
sextuple یا hextuple: شش برابر کردن
septuple یا heptuple: هفت برابر کردن
...
[مشاهده متن کامل]

Octuple: هشت برابر کردن
Nonuple: نه برابر کردن
Decuple: ده برابر کردن
Undecuple یا hendecuple: یازده برابر کردن
Duodecuple: دوازده برابر کردن
Tredecuple: سیزده برابر کردن
Quattuordecuple: چهارده برابر کردن
Quindecuple: پانزده برابر کردن
sexdecuple: شانزده برابر کردن
septendecuple:هفده برابر کردن
octodecuple: هجده برابر کردن
novemdecuple:نوزده برابر کردن
vigintuple:بیست برابر کردن
unvigintuple:بیست و یک برابر کردن
duovigintuple:بیست و دو برابر کردن
trevigintuple:بیست و سه برابر کردن
quattuorvigintuple:بیست و چهار برابر کردن
quinvigintuple: بیست و پنج برابر کردن
sexvigintuple:بیست و شش برابر کردن
septenvigintuple: بیست و هفت برابر کردن
octovigintuple: بیست و هشت برابر کردن
novemvigintuple: بیست و نه برابر کردن
trigintuple: سی برابر کردن
untrigintuple:سی و یک برابر کردن
quadragintuple: چهل برابر کردن
unquadragintuple: چهل و یک برابر کردن
quinquagintuple: پنجاه برابر کردن
sexagintuple: شصت برابر کردن
septuagintuple:هفتاد برابر کردن
octogintuple: هشتاد برابر کردن
nongentuple: نود برابر کردن
centuple: صد برابر کردن
milluple: هزار برابر کردن

چهاربرابر

بپرس