quadriplegia


(پزشکی) فلج بدن از گردن به پایین، فلج همه گیر، فلج چهار دست و پا، فلج کامل، فلج چهار طرفه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: quadriplegic (adj.), quadriplegic (n.)
• : تعریف: paralysis of the entire body, from the neck down.

جمله های نمونه

1. The mortality, quadriplegia and convulsion in group D were obviously higher than in group E.
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر، چهار پلژی و تشنج در گروه D به وضوح بیشتر از گروه E بود
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر، quadriplegia و تشنج در گروه D مشخصا بالاتر از گروه E بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My disability is called "quadriplegia, " I use an electric wheelchair.
[ترجمه گوگل]ناتوانی من "چهار پلژی" نام دارد، من از ویلچر برقی استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]معلولیت من \"quadriplegia\" نامیده می شود، من از یک ویلچیر الکتریکی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective:To explore the urgent management strategy for quadriplegia following China Wenchuan earthquake under filed condition.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی استراتژی مدیریت فوری برای کوادری پلژی پس از زلزله ونچوان چین در شرایط پرونده
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی استراتژی مدیریتی ضروری برای quadriplegia پس از زلزله Wenchuan چین تحت شرایط تنظیم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The patients with spastic quadriplegia of CP have the most complication.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به کوادری پلژی اسپاستیک سی پی بیشترین عارضه را دارند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی با spastic quadriplegia از CP دارای بیش ترین پیچیدگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fig6- the same case, M, 2 quadriplegia 1 week after dive.
[ترجمه گوگل]شکل 6- همان مورد، M، 2 کوادری پلژی 1 هفته پس از شیرجه
[ترجمه ترگمان]Fig۶ - همان مورد، M، ۲ quadriplegia ۱ هفته بعد از شیرجه زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lack of Calcium in women, especially pregnant women, would cause quadriplegia, ache, and clonus etc.
[ترجمه گوگل]کمبود کلسیم در زنان به ویژه زنان باردار باعث چهار پلژی، درد و کلونوس و غیره می شود
[ترجمه ترگمان]فقدان کلسیم در زنان، به خصوص زنان باردار، باعث درد، درد، و غیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use of the artificial vertebrae made in Shanghai Sixth Surgical Apparatus and Instrument Factory for 2 cases of cervical spine fractures with incomplete quadriplegia was reported.
[ترجمه گوگل]استفاده از مهره های مصنوعی ساخته شده در کارخانه دستگاه و ابزار جراحی ششم شانگهای برای 2 مورد شکستگی ستون فقرات گردنی با کوادری پلژی ناقص گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از مهره های مصنوعی ساخته شده در کارخانه دارو دسته ششم و کارخانه ابزار برای ۲ مورد از ستون فقرات گردنی با quadriplegia ناقص گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also children with cerebral palsy were divided separately into spastic diplegia, spastic hemiplegia and spastic quadriplegia, while risk was evaluated.
[ترجمه گوگل]همچنین کودکان مبتلا به فلج مغزی به طور جداگانه به دو پلژی اسپاستیک، همی پلژی اسپاستیک و کوادری پلژی اسپاستیک تقسیم شدند، در حالی که خطر بررسی شد
[ترجمه ترگمان]همچنین کودکان مبتلا به فلج مغزی به طور جداگانه به spastic diplegia، spastic hemiplegia و spastic quadriplegia تقسیم شدند در حالی که ریسک ارزیابی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study the clinical outcome and security of surgical treatment of senile cervical tuberculosis with quadriplegia.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه پیامد بالینی و امنیت درمان جراحی سل گردنی سالخورده با کوادری پلژی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه پیامد بالینی و امنیت عملکرد جراحی گردن رحم در دوران پیری با quadriplegia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perhaps we should be more sympathetic: the World Health Organisation has ranked a day with severe migraine as disabling as a day with quadriplegia, psychosis or dementia.
[ترجمه گوگل]شاید بهتر باشد بیشتر دلسوز باشیم: سازمان بهداشت جهانی یک روز با میگرن شدید را ناتوان کننده به عنوان روز مبتلا به چهار پلژی، روان پریشی یا زوال عقل رتبه بندی کرده است
[ترجمه ترگمان]شاید ما باید همدلی بیشتری داشته باشیم: سازمان بهداشت جهانی یک روز را با میگرن بسیار شدیدی در نظر گرفته است که به عنوان یک روز با quadriplegia، جنون یا جنون مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The symptoms are caused by calcium deficiency, which leads to loss of consciousness and quadriplegia.
[ترجمه گوگل]علائم ناشی از کمبود کلسیم است که منجر به از دست دادن هوشیاری و چهار پلژی می شود
[ترجمه ترگمان]این علائم با کمبود کلسیم ایجاد می شوند که منجر به از بین رفتن آگاهی و quadriplegia می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Study Design. We present, to the best of our knowledge, the first reported case of craniovertebral junction tuberculosis with complete quadriplegia in an infant.
[ترجمه گوگل]طراحی مطالعه ما تا جایی که می دانیم، اولین مورد گزارش شده از سل اتصال جمجمه ای و مهره ای همراه با چهار پلژی کامل در یک نوزاد را ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]طراحی مطالعه ما در حال حاضر، به بهترین دانش خود، اولین مورد نقطه اتصال بیماری سل craniovertebral را با quadriplegia کامل در یک نوزاد گزارش کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Painful sensations are a frequent and troublesome sequelae of paraplegia and quadriplegia following spinal cord injury.
[ترجمه گوگل]احساسات دردناک عواقب مکرر و دردسرساز پاراپلژی و کوادری پلژی به دنبال آسیب نخاعی است
[ترجمه ترگمان]احساسات Painful مکرر و پر دردسر از paraplegia و quadriplegia پس از آسیب نخاع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion Cervical spinal stenosis is the main pathological basis to cervical spinal cord injury without fracture and dislocation, and ultraextension injury is the immediate cause of quadriplegia.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تنگی نخاع گردنی پایه پاتولوژیک اصلی آسیب نخاعی گردن بدون شکستگی و دررفتگی است و آسیب اولتراکستنشن علت فوری کوادری پلژی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نخاع (نخاع)پایه pathological اصلی برای آسیب طناب نخاعی، بدون شکستگی و جابجایی است و آسیب ultraextension دلیل فوری of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• paralysis of all four limbs, inability to move the arms or legs

پیشنهاد کاربران

Quadri - : This root word is Latin and means “four. ” Tetra - : This root word is Greek and also means “four. ” - plegia: This root word means “paralysis” in Greek
Quadri : در لاتین به معنی چهار
Plegia : فلج
فلج دستها و پاها یعنی از گردن به پایین
quadriplegia ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: چهاراندام فلجی
تعریف: فلج هر چهار اندام
فلج شدگی ، بی حسی کلی، فلج شدگی از بخش مرکزی نخاع

بپرس