quadrilateral

/ˌkwɒdrɪˈlætərəl//ˌkwɒdrɪˈlætərəl/

معنی: چهار ضلعی، چهار گوش، مربوط به چهار گوش
معانی دیگر: چهار وجهی، چهار پهلو، چهار بر، چهار گوشه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having four sides.
اسم ( noun )
• : تعریف: a closed two-dimensional figure with four sides, such as a square or parallelogram.

جمله های نمونه

1. A kite is a quadrilateral with one line of symmetry.
[ترجمه گوگل]بادبادک چهار ضلعی با یک خط تقارن است
[ترجمه ترگمان]کایت یک چهار ضلعی با یک خط تقارن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A square is a regular quadrilateral.
[ترجمه گوگل]مربع یک چهارضلعی منظم است
[ترجمه ترگمان]یک مربع یک چهار ضلعی منظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Squares and rectangles are quadrilaterals.
[ترجمه گوگل]مربع ها و مستطیل ها چهار ضلعی هستند
[ترجمه ترگمان]چهارگوش و مستطیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The shear changed the quadrilateral into a parallelogram.
[ترجمه گوگل]برش چهار ضلعی را به متوازی الاضلاع تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]برشی چهار ضلعی را به یک متوازی الاضلاع تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A quadrilateral plate bending element with 12 degrees of freedom, ACQ, is developed by using the area coordinate method and the generalized conforming approach.
[ترجمه گوگل]یک عنصر خمشی صفحه چهار ضلعی با 12 درجه آزادی، ACQ، با استفاده از روش مختصات ناحیه و رویکرد انطباق تعمیم یافته توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]یک آلمان خمش صفحه چهار ضلعی با ۱۲ درجه آزادی، ACQ با استفاده از روش مختصات منطقه و رویکرد انطباق داده شده توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A power quadrilateral consists of apparent power S, active power P, reactive power Q, and distortion power N, or is composed of a fundamental harmonic power triangle and a harmonic power triangle.
[ترجمه گوگل]یک چهارضلعی توان شامل توان ظاهری S، توان فعال P، توان راکتیو Q و توان اعوجاج N است یا از یک مثلث توان هارمونیک اساسی و یک مثلث توان هارمونیک تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]چهار ضلعی قدرت متشکل از قدرت آشکار S، قدرت فعال P، توان راکتیو Q و قدرت اعوجاج N است، یا از یک مثلث قدرت هارمونیک اصلی و یک مثلث قدرت هارمونیک تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A trapezoid is a quadrilateral with two parallel sides.
[ترجمه گوگل]ذوزنقه چهار ضلعی با دو ضلع موازی است
[ترجمه ترگمان]A یک چهار ضلعی با دو ضلع موازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, a quadrilateral parametric model was proposed to solve the intersecting problem of a free-form surface and a line, and it was successfully applied to calculating tool center.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدل پارامتری چهار ضلعی برای حل مسئله تقاطع سطح آزاد و یک خط پیشنهاد شد و با موفقیت در مرکز ابزار محاسبه اعمال شد
[ترجمه ترگمان]به علاوه، یک مدل پارامتری چهار ضلعی برای حل مساله متقاطع یک سطح آزاد و یک خط پیشنهاد شد، و به طور موفقیت آمیز برای محاسبه مرکز ابزار اعمال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Isoparametric element of arbitrary quadrilateral plays an important role in finite element analysis.
[ترجمه گوگل]عنصر ایزوپارامتری چهارضلعی دلخواه نقش مهمی در تحلیل اجزای محدود دارد
[ترجمه ترگمان]آلمان چهار ضلعی دل خواه نقش مهمی در آنالیز آلمان محدود ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new quadrilateral thin plate bending element is presented.
[ترجمه گوگل]یک عنصر خمشی صفحه نازک چهار ضلعی جدید ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک آلمان خمش چهار ضلعی جدید ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The concrete element was simulated by quadrilateral isoperimetric element. And the steels were distributed to concrete.
[ترجمه گوگل]المان بتنی با المان چهارضلعی ایزوپریمتری شبیه سازی شد و فولادها به بتن توزیع شد
[ترجمه ترگمان]آلمان بتن با آلمان isoperimetric چهار ضلعی شبیه سازی شد و فولادهای در بتون پخش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on FEM theory, a program of isoperimetric quadrilateral element is made using MATLAB software.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری FEM، برنامه ای از المان چهار ضلعی ایزوپریمتری با استفاده از نرم افزار MATLAB ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]براساس تئوری FEM، یک برنامه آلمان چهار ضلعی با استفاده از نرم افزار MATLAB انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The leaf is isobilateral, the stoma is quadrilateral and only distributes in lower epidermis.
[ترجمه گوگل]برگ دو طرفه است، روزنه چهار ضلعی است و فقط در اپیدرم تحتانی پخش می شود
[ترجمه ترگمان]برگ isobilateral است و stoma چهار ضلعی است و تنها در روپوست پایین تر توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Quadrilateral mesh generation algorithm, you can look good in my opinion!
[ترجمه گوگل]الگوریتم تولید مش چهار ضلعی، به نظر من می توانید خوب به نظر برسید!
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تولید mesh Quadrilateral، شما می توانید به نظر من خوب نگاه کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهار ضلعی (صفت)
foursquare, quadrilateral, tetrahedral

چهار گوش (صفت)
square, quadripartite, foursquare, quadrilateral, quadrate

مربوط به چهارگوش (صفت)
quadrilateral

تخصصی

[ریاضیات] چهارپهلو، چهارضلعی

انگلیسی به انگلیسی

• square; quadrilateral, four-sided and four-angled plane figure (geometry); area of land between four fortresses
four-sided, having four sides; square
a quadrilateral is a geometrical shape that has four straight sides joined together.

پیشنهاد کاربران

بپرس