quadrangular

/kwɒˈdræŋɡjʊlər//kwɒˈdræŋɡjʊlə/

معنی: مربع، چهار گوشه
معانی دیگر: مربع، چهار گوشه

جمله های نمونه

1. Different from the ordinary quadrangular arranged boiler, hexagonal-arranged burner boiler with a high length-width ratio is unsymmetrical structure.
[ترجمه گوگل]دیگ بخار مشعل با چیدمان شش ضلعی با نسبت طول به عرض بالا، متفاوت از دیگ های معمولی چیده شده چهار گوش، ساختاری نامتقارن دارد
[ترجمه ترگمان]متفاوت از مربع معمولی مربع، دیگ بخار را با نسبت عرض به عرض با عرض با عرض بالا تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The roof of the natatorium of Chongqing adopts quadrangular pyramid with welding hollow sphere joints.
[ترجمه گوگل]سقف پناهگاه چونگ کینگ هرم چهار گوش با اتصالات گوی توخالی جوشکاری شده است
[ترجمه ترگمان]سقف of چانگ کینگ، هرم مربعی را با اتصالات میانی نقطه جوش اتخاذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The quadrangular store that leather cuts the man-made that wants to choose him place simply only to fit mensal bulk above OK.
[ترجمه گوگل]فروشگاه چهار ضلعی که چرم ساخته دست بشر را برش می‌دهد که می‌خواهد او را انتخاب کند، فقط به‌منظور جا دادن حجم مردانه بالاتر از OK
[ترجمه ترگمان]مربع مربع نشان می دهد که چرم آن مرد را کاهش می دهد - که می خواهد او را به سادگی انتخاب کند فقط برای متناسب با جثه mensal بالاتر از همه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dynamical analysis of quadrangular pyramid grid structure modality and seismic response is made by ANSYS.
[ترجمه گوگل]تحلیل دینامیکی ساختار شبکه هرمی چهار گوش و پاسخ لرزه ای توسط ANSYS انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل دینامیکی ساختار ساختار شبکه هرم مربعی و پاسخ لرزه ای به وسیله ANSYS ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These two quadrangular, fundamentally superimposed schemas that I hope some of you at least will remember.
[ترجمه گوگل]این دو طرحواره چهار گوش و اساساً روی هم قرار گرفته اند که امیدوارم برخی از شما حداقل آنها را به خاطر بسپارید
[ترجمه ترگمان]این دو مربع مربع، اساسا schemas که من امیدوارم که برخی از شما حداقل به خاطر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each quadrangular mesh should be braced by cables in order to increase the planar shear stiffness. In other words, grid shells are composite structures formed by flexible cables and stiff bars.
[ترجمه گوگل]هر شبکه چهار گوش باید توسط کابل مهار شود تا سفتی برشی مسطح افزایش یابد به عبارت دیگر، پوسته های شبکه سازه های کامپوزیتی هستند که توسط کابل های انعطاف پذیر و میله های سفت تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]هر گره مربع باید توسط کابل ها آماده شود تا سفتی برش عرضی را افزایش دهد به عبارت دیگر، پوسته شبکه ای، سازه های کامپوزیتی هستند که توسط کابل ها و میله های محکم ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grand Square - the most intense quadrangular configuration.
[ترجمه گوگل]میدان بزرگ - شدیدترین پیکربندی چهار گوش
[ترجمه ترگمان]میدان بزرگ - که most شکل مربع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rhombus and quadrangular dislocation etching pits, the low angle boundaries and inclusions in the samples were observed using optical microscope and scanning electron microscope after etching.
[ترجمه گوگل]حفره‌های اچینگ لوزی و دررفتگی چهار گوش، مرزهای زاویه کم و آخال‌های موجود در نمونه‌ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی پس از اچینگ مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]شیارهای عمیق خمیده و خمیده خمیده، مرزه ای زاویه پایین و دخالت در نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ الکترونی روبشی بعد از حکاکی مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tongue-and-groove articulation between the quadrangular cartilage and the maxillary and palatine crest deserves special mention.
[ترجمه گوگل]مفصل زبانه و شیار بین غضروف چهار گوش و تاج فک بالا و کام شایسته ذکر ویژه است
[ترجمه ترگمان]مفصل بندی زبان و شیار بین غضروف قوسی و تاج فک بالا و فک بالا سزاوار توجه خاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An optimization disposal algorithm of edges in generating quadrangular meshes based on non-closing cloud data is proposed.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم دفع بهینه‌سازی لبه‌ها در تولید مش‌های چهار گوش بر اساس داده‌های ابری بدون بسته شدن پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم تخصیص بهینه لبه ها در ایجاد گره های مربعی مبتنی بر داده های ابری non پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Firstly, the surface was dispersed into quadrangular meshes, then, the self-hidden lines were removed from the surface by the algorithm of removing hidden lines.
[ترجمه گوگل]ابتدا سطح به صورت شبکه های چهار گوش پراکنده شد، سپس خطوط خود پنهان با الگوریتم حذف خطوط پنهان از سطح حذف شدند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، سطح به گره های مربعی پراکنده شد، سپس خطوط خود - پنهان از سطح به وسیله الگوریتم حذف خطوط پنهان حذف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Comparing with the quadrangular iso-parametric element, the manifold element T1-0 can give more accurate initial pore pressure and displacement, and shall have a vast prospect of application.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با المان ایزوپارامتری چهار گوش، عنصر منیفولد T1-0 می تواند فشار و جابجایی منفذ اولیه دقیق تری ارائه دهد و باید چشم انداز وسیعی برای کاربرد داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مقایسه با عنصر پارامتری کردن مربع مربع، عنصر منیفولد (T۱ - ۰)می تواند فشار منفذی اولیه و جابجایی را دقیق تر نشان دهد و یک چشم انداز وسیعی از کاربرد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Test solution— Place each Tablet in a specially made quadrangular basket of stainless steel wire gauze, soldered in one of its upper, narrow sides to the end of a steel rod (see Figure .
[ترجمه گوگل]محلول آزمایشی – هر قرص را در یک سبد چهار گوش مخصوص ساخته شده از گاز سیمی فولادی ضد زنگ قرار دهید، که در یکی از اضلاع باریک و بالایی آن تا انتهای یک میله فولادی لحیم شده است (شکل را ببینید
[ترجمه ترگمان]محلول تست - قرار دادن هر قرص در یک سبد چهارگوش کوچک چهارگوش از توری سیمی فولادی ضد زنگ، که در یکی از کناره های باریک و باریک آن به انتهای یک میله فولادی قرار داده می شود (شکل ۱ را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the flow direction is parallel to wall, the quadrangular structured mesh is right.
[ترجمه گوگل]اگر جهت جریان موازی با دیوار باشد، مش ساختاری چهار گوش درست است
[ترجمه ترگمان]اگر جهت جریان موازی با دیوار باشد، ساختار ساختار بندی شده مربع درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مربع (صفت)
square, foursquare, quadrangular

چهار گوشه (صفت)
quadrate, quadrangular

تخصصی

[ریاضیات] چهارگوش

انگلیسی به انگلیسی

• having sides and four angles; resembling a quadrangle

پیشنهاد کاربران

بپرس