quartersaw


(الوار را از درازا به صورت چهار تخته ی ضخیم بریدن و سپس به صورت تخته های نازک تر بریدن) چهار تخته بری کردن، به چهار تخته اره کردن، الوار رابچهار قسمت بریدن، چوپ را بچهار قسمت اره کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quartersaws, quartersawing, quartersawed, quartersawn
• : تعریف: to saw (a log) lengthwise into quarters and then into boards.

پیشنهاد کاربران

بپرس