pyrrhic

/ˈpɪrɪk//ˈpɪrɪk/

معنی: وابسته به ' پیروس'
معانی دیگر: (یونان باستان) رقص جنگی، رزم وشت، (شعر انگلیسی) وتد دارای دو هجای کوتاه یا غیر مشدد، پیریک، نثر وتدی که مرکب از دو هجای کوتاه وغیر مشددباشد

جمله های نمونه

1. His victory had been a Pyrrhic one, costing too much in the lost friendship of the men.
[ترجمه گوگل]پیروزی او پیروزی بود و بهای زیادی در دوستی از دست رفته مردان داشت
[ترجمه ترگمان]پیروزی او شرم آور بود که بیش از حد در دوستی از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It may prove to be a Pyrrhic victory.
[ترجمه گوگل]ممکن است ثابت شود که یک پیروزی پیریوس است
[ترجمه ترگمان]این می تواند نشانه پیروزی Pyrrhic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This was indeed a Pyrrhic victory, because West Indies cricket was assuredly the loser.
[ترجمه گوگل]این در واقع یک پیروزی پیری بود، زیرا کریکت هند غربی مطمئناً بازنده بود
[ترجمه ترگمان]در واقع این یک پیروزی شرم آور بود، چون جیرجیرک در هند غربی، مسلما بازنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a pyrrhic victory for both sides.
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی بزرگ برای هر دو طرف بود
[ترجمه ترگمان]این یک پیروزی بزرگ برای هر دو طرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inflation seemed like a pyrrhic victory, almost a tease.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که تورم یک پیروزی بزرگ و تقریباً یک مزاحمت بود
[ترجمه ترگمان]تورم شدید شده به نظر یک پیروزی pyrrhic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a Pyrrhic victory for Basildon council.
[ترجمه گوگل]این یک پیروزی پیره برای شورای بازیلدون است
[ترجمه ترگمان]این پیروزی Pyrrhic برای شورای Basildon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our winning the opening game was a Pyrrhic victory, as our leading scorer was seriously injured.
[ترجمه گوگل]پیروزی ما در بازی افتتاحیه یک پیروزی پیری بود، زیرا گلزن برتر ما به شدت آسیب دید
[ترجمه ترگمان]پیروزی ما در بازی افتتاحیه یک پیروزی Pyrrhic بود، چرا که بهترین گلزن تیم ما به شدت مجروح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sadly, it was a pyrrhic victory.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این یک پیروزی پیروز بود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، یه پیروزی pyrrhic بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They get excited about their Pyrrhic victory.
[ترجمه گوگل]آنها از پیروزی پیری خود هیجان زده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد پیروزی Pyrrhic هیجان زده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is why I say this is a Pyrrhic victory.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که می گویم این یک پیروزی پیره است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که می گویم این یک پیروزی Pyrrhic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I know, just because it was a Pyrrhic victory for them.
[ترجمه گوگل]می دانم، فقط به این دلیل که این یک پیروزی پیرو برای آنها بود
[ترجمه ترگمان] میدونم، فقط به خاطر اینکه یه پیروزی شرم آور برای اونا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The current proposal could prove pyrrhic victory, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، پیشنهاد کنونی می‌تواند یک پیروزی بزرگ را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، پیشنهاد کنونی می تواند پیروزی pyrrhic را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the smoke of those Pyrrhic triumphs cleared to reveal America in trouble.
[ترجمه گوگل]اما دود آن پیروزی‌های پیرهی پاک شد تا آمریکا را در مشکل آشکار کند
[ترجمه ترگمان]اما دود آن پیروزی های Pyrrhic برای آشکار ساختن آمریکا به دردسر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She won the court case, but it was a Pyrrhic victory because she had to pay so much in legal fees.
[ترجمه گوگل]او در دادگاه برنده شد، اما این یک پیروزی پیره بود، زیرا او مجبور بود هزینه های قانونی زیادی بپردازد
[ترجمه ترگمان]او در پرونده دادگاه برنده شد، اما این یک پیروزی Pyrrhic بود، زیرا مجبور بود حقوق قانونی زیادی بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به ' پیروس' (صفت)
pyrrhic

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to pyrrhus the ancient greek king of epirus; pertaining to the costly victory achieved by the king of epirus
ancient greek martial dance characterized by warlike movements

پیشنهاد کاربران

پیروز نمیشد سنگین تر بود
adjective ( also pyrrhic )
relating to a victory that is not worth winning because the winner has lost so much in winning it
صفت
مربوط به پیروزی است که ارزش بردن را ندارد زیرا برنده با بردن آن بسیار ضرر کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]

Disraeli's personal triumph was very much a pyrrhic one for his party.
The memo admitted that this agreement was a victory for Ireland, however Pyrrhic.
His victory against the destruction of a local landmark took a Pyrrhic turn.
Through no fault of his own, it was a pyrrhic triumph for the young boxer.
For many businesses, online victories tended to be of the Pyrrhic variety.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pyrrhic?q=Pyrrhic
a pyrrhic victory, I am afraid. like eating a salted - caramel babaka
یک پیروزی پرهزینه. مثل خوردن باباکای کاراملی نمکی
به نظرم بدتر از شکست نمیشود فقط حلاوتی ندارد
a Pyrrhic victory
یک پیروزی با بهای سنگین
چشن و پاکوبی با پرداخت بهای سنگین ( یاتوجه به کانتکست. متحمل تلفات یاهزینه غیر به صرفه ونامعقول شدن که شیرینی نتیجه را از بین میبرد )
A pyrrhic victory
رقص وشادی برای پیروزیی برای بردی پرهزینه
( جشن پیروزی )
پرتلفات
پیروزی توام شکست
مثلا در تاریخ به جنگ بوردینو ناپلئون با روسا میگن: همانی که مسکو رو تسخیر کرد اما لشکر خودش هم نابود شد. در آسترلیتز ( ۱۸۰۵ ) ناپلئون بر روسها چیره شد با پیروز کامل. اما در بوردینو ( ۱۸۱۲ ) ناپلئون با تحمل تلفات سنگین پیروز شد، تلفات بقدری سنگین بود که پیروزی اش برابر شکست بود و به اصطلاح ( pyrrhic victory ) معروف شد
...
[مشاهده متن کامل]

https://en. m. wikipedia. org/wiki/Battle_of_Borodino#Aftermath

Pyrrhic victory
برد بدتر از شکست، پیروزی ای که گران تمام می شود.
( IDIOM )
Describing a victory that comes at such a great cost that the victory is not worthwhile
در مورد پیروزی معنی پیروزی پرهزینه دارد
pyrrhic victory پیروزی پرهزینه

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس