(با فعل مفرد) هنر ترقه سازی و آتش بازی، آذر افشانی (pyrotechny هم می گویند)، ترقه سازی، (فضاناو) دستگاه آذر انگیز، آذر انگیزگان، فشفشه (به ویژه در مخابره و غیره)، مواد آتش زنه، بمب دود انگیز، موشک منور، گلوله ی نور افشان، فن اتش بازی
• (1)تعریف: (used with a sing. or pl. verb) the practice or art of making or using fireworks.
• (2)تعریف: a show of fireworks.
• (3)تعریف: any impressive or brilliant performance or display, as in playing a musical instrument or in public speaking.
جمله های نمونه
1. His verbal pyrotechnics could hold an audience spellbound.
[ترجمه گوگل]حرکات کلامی او می تواند مخاطب را طلسم کند [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The festival will feature pyrotechnics, live music, and sculptures.
[ترجمه حامد] در این جشنواره علاوه بر نورافشانی و اجرای موسیقی زنده، مجسمه و تندیس نیز به نمایش گذاشته خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]در این جشنواره آثار آتشبازی، موسیقی زنده و مجسمهها اجرا میشود [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Pyrotechnics, a runaway boulder and a few animatronic Indys are along the way.
[ترجمه گوگل]آتشنشانها، یک تخته سنگ فراری و چند انیماترونیک ایندی در راه هستند [ترجمه ترگمان]pyrotechnics، یک تخته سنگ فراری و چند تایی Indys در طول راه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On one occasion, however, warning of the impending pyrotechnics came too late, the plant blew up.
[ترجمه گوگل]با این حال، در یک مورد، هشدار در مورد آتش سوزی قریب الوقوع خیلی دیر آمد، کارخانه منفجر شد [ترجمه ترگمان]با این حال، در یک مورد، هشدار به pyrotechnics که در شرف وقوع بود بسیار دیر آمد و نیروگاه منفجر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Bohemian pyrotechnics are not what marriage to Stu promises.
[ترجمه گوگل]پیروتکنیک های بوهمی آن چیزی نیست که ازدواج با استو وعده می دهد [ترجمه ترگمان]است و می گوید: می فهمم که نتیجه ازدواج با است و قرار نیست ازدواج کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mind you, guitar pyrotechnics and silly moustaches never did Mr Santana any harm.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید، وسایل آتش سوزی گیتار و سبیل های احمقانه هرگز به آقای سانتانا آسیبی وارد نکردند [ترجمه ترگمان]از نظر شما، گیتار و سبیل احمقانه هیچ صدمه ای به آقای \"سانتانا\" نزده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pros: Lots of pyrotechnics and effects, plenty of twists and turns that keep you hanging on.
[ترجمه گوگل]مزایا: بسیاری از وسایل و افکت های آتش نشانی، پیچ و خم های فراوانی که شما را معطل نگه می دارد [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A pyrotechnic its frequent than find another pyrotechnics.
[ترجمه گوگل]یک آتشنشانی متداول از پیدا کردن مواد آتشزی دیگر است [ترجمه ترگمان]از اینکه یک گونه دیگر سر و کله اش پیدا می شود، سر و کله اش پیدا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The men worked for Melrose South Pyrotechnics near Rock Hill, S . C.
[ترجمه گوگل]این مردان برای Melrose South Pyrotechnics در نزدیکی Rock Hill، S سی [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The safety of pyrotechnics of self - destruction system in hot - splitting process was studied.
[ترجمه گوگل]ایمنی مواد آتشنشانی سیستم خود تخریبی در فرآیند تقسیم گرم مورد بررسی قرار گرفت [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Who said, pyrotechnics, and then the moment the United States only.
[ترجمه گوگل]چه کسی گفت، آتش سوزی، و پس از آن لحظه تنها ایالات متحده [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Standard for the Use of Pyrotechnics before a Proximate Audience.
[ترجمه گوگل]استاندارد برای استفاده از مواد آتش نشانی در برابر مخاطبان نزدیک [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is the people of our two pyrotechnics.
[ترجمه گوگل]این مردم دو آتش نشانی ما هستند [ترجمه ترگمان]این مردم two pyrotechnics [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In practice, pyrotechnics prepared in this way have the advantage of high combustion precision.
[ترجمه گوگل]در عمل، مواد آتشزای تهیهشده به این روش از مزیت دقت احتراق بالایی برخوردار هستند [ترجمه ترگمان] [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• blossoming of fireworks, fireworks display; art of producing and using fireworks pyrotechnics is the making or displaying of fireworks.
پیشنهاد کاربران
زبر دستی، چیره دستی، مهارت خارق العاده، خبرگی مانند keyboard pyrotechnics، منظور کسی که در استفادهاز کیبورد بسیار زبر دست است