1. A model of pyrotechnical combustion products was established based on the principle of minimum free - energy.
[ترجمه گوگل]مدلی از محصولات احتراق آتش سوزی بر اساس اصل حداقل انرژی آزاد ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]مدلی از محصولات احتراق pyrotechnical براساس اصل حداقل انرژی آزاد بنیان نهاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدلی از محصولات احتراق pyrotechnical براساس اصل حداقل انرژی آزاد بنیان نهاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Disposal begins with the neutralisation of airbags and other pyrotechnical components.
[ترجمه گوگل]دفع با خنثی سازی کیسه های هوا و سایر اجزای آتش سوزی آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With hard work of fifty years, we developed into the leader in China at the field of pyrotechnical, anti-riot and new concept weapons of chemical defense.
[ترجمه گوگل]با تلاش سخت پنجاه ساله، ما در چین در زمینه سلاح های آتش سوزی، ضد شورش و مفهوم جدید دفاع شیمیایی به پیشرو تبدیل شدیم
[ترجمه ترگمان]ما با کار سخت پنجاه سال به رهبری چین در زمینه pyrotechnical، ضد شورش و مفهوم جدید دفاع از مواد شیمیایی وارد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با کار سخت پنجاه سال به رهبری چین در زمینه pyrotechnical، ضد شورش و مفهوم جدید دفاع از مواد شیمیایی وارد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The primitive notion of " product" –be it plant, animal, obstetric or pyrotechnical—gives rise to symbols of " progress" in time.
[ترجمه گوگل]مفهوم ابتدایی "محصول" - چه گیاهی، حیوانی، مامایی یا پیروتکنیکی - باعث ظهور نمادهایی از "پیشرفت" در زمان می شود
[ترجمه ترگمان]مفهوم اولیه \"محصول\" - یعنی گیاه، حیوان، زایمان یا pyrotechnical - به نشانه های \"پیشرفت\" در زمان تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مفهوم اولیه \"محصول\" - یعنی گیاه، حیوان، زایمان یا pyrotechnical - به نشانه های \"پیشرفت\" در زمان تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Such property parameters contain small volume, short activation time and high energy density. Once the design is finalized, pyrotechnical battery is a perfect power source of shell fuze.
[ترجمه گوگل]چنین پارامترهای ویژگی شامل حجم کم، زمان فعال سازی کوتاه و چگالی انرژی بالا است هنگامی که طراحی نهایی شد، باتری pyrotechnical یک منبع انرژی کامل برای فیوز پوسته است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A number of vertical line sources was generally caused by catalytic agents, dispersed from falling pyrotechnical flares of an airplane or a rocket.
[ترجمه گوگل]تعدادی از منابع خط عمودی عموماً توسط عوامل کاتالیزوری ایجاد میشوند که در اثر سقوط شعلههای آتشتکنیکی یک هواپیما یا یک موشک پراکنده شدهاند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از منابع خط عمودی به طور کلی توسط عوامل کاتالیتیک ایجاد شدند، و از افتادن flares pyrotechnical یک هواپیما و یا راکت، پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعدادی از منابع خط عمودی به طور کلی توسط عوامل کاتالیتیک ایجاد شدند، و از افتادن flares pyrotechnical یک هواپیما و یا راکت، پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pyrotechnic cutting principles include metal-jet principle and chemical corrosion principle, Pyrotechnical compounds mainly focus on thermite at the same time adding halogen-containing polymers.
[ترجمه گوگل]اصول برش پیروتکنیک شامل اصل جت فلزی و اصل خوردگی شیمیایی است
[ترجمه ترگمان]اصول برش pyrotechnic شامل اصل خوردگی فلزات و اصل خوردگی شیمیایی است، ترکیبات pyrotechnical عمدتا بر روی thermite در همان زمان اضافه کردن پلیمرهای حاوی هالوژن تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصول برش pyrotechnic شامل اصل خوردگی فلزات و اصل خوردگی شیمیایی است، ترکیبات pyrotechnical عمدتا بر روی thermite در همان زمان اضافه کردن پلیمرهای حاوی هالوژن تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید