pyrotechnic

/ˌpaɪroʊˈteknɪk//ˌpaɪrəʊˈteknɪk/

معنی: اتش بازی، مربوط بهفن اتشبازی
معانی دیگر: آتش بازی، ترقه افشانی، pyrotechnical مربوط به فن اتشبازی، مربوطبه استفاده ازاتش درعلم وهنر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pyrotechnical (adj.), pyrotechnically (adv.)
(1) تعریف: of or relating to fireworks.

(2) تعریف: of, pertaining to, or designating detonators or other activating devices that ignite or explode on signal.

(3) تعریف: like fireworks in brilliance, showiness, or explosiveness.

جمله های نمونه

1. The sun set in a pyrotechnic display that burnt up the whole western sky.
[ترجمه گوگل]خورشید در یک نمایشگر آتش نشانی غروب کرد که تمام آسمان غرب را سوزاند
[ترجمه ترگمان]خورشید در معرض نمایش pyrotechnic قرار داشت که تمام آسمان غرب را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rammstein's live shows are famous for their pyrotechnic performance and theatrics, earning them awards from many countries.
[ترجمه گوگل]برنامه‌های زنده رامشتاین به خاطر اجرای آتش‌نشانی و نمایش‌هایشان معروف هستند و جوایزی را از کشورهای بسیاری برای آن‌ها به ارمغان می‌آورند
[ترجمه ترگمان]نمایش های زنده Rammstein برای نمایش و نمایش pyrotechnic مشهور هستند و این جوایز را از بسیاری از کشورها دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pyrotechnically pumped Nd glass laser is demonstrated by the use of pyrotechnic flashlamps composed of several chemical materials arranged in a stable plane concave resonator cavity.
[ترجمه گوگل]یک لیزر شیشه‌ای Nd که به‌صورت پیروتکنیکی پمپ می‌شود، با استفاده از لامپ‌های آتش‌نشانی متشکل از چندین ماده شیمیایی که در یک حفره تشدیدگر مقعر صفحه پایدار مرتب شده‌اند، نشان داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک لیزر پمپاژ pyrotechnically pumped با استفاده از pyrotechnic flashlamps متشکل از چندین ماده شیمیایی ترتیب داده شده در حفره stable مقعر plane نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A pyrotechnic its frequent than find another pyrotechnics.
[ترجمه گوگل]یک آتش‌نشانی متداول از پیدا کردن مواد آتش‌زی دیگر است
[ترجمه ترگمان]از اینکه یک گونه دیگر سر و کله اش پیدا می شود، سر و کله اش پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A method for determination of perchlorates content in pyrotechnic compositions was established.
[ترجمه گوگل]روشی برای تعیین محتوای پرکلرات در ترکیبات پیروتکنیک ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روشی برای تعیین محتوای perchlorates در ترکیبات pyrotechnic ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A new kind of pyrotechnic agent above regularities manufactured and compared with exiting pyrotechnic agent.
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از عامل پیروتکنیک بالاتر از قانونمندی‌ها ساخته شده و با عامل پیروتکنیک خروجی مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از pyrotechnic که بالاتر از قواعد تولید شده و در مقایسه با عامل pyrotechnic موجود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pyrotechnic, pyrotechnic, you mean, " said a Bengal Light; "I know it is Pyrotechnic for I saw it written on my own canister. "
[ترجمه گوگل]یک چراغ بنگال گفت: "پیروتکنیک، پیروتکنیک"، "من می دانم که این آتش سوزی است، زیرا دیدم که روی قوطی خودم نوشته شده است "
[ترجمه ترگمان]یک نور بنگال گفت: \" pyrotechnic، pyrotechnic، منظورم این است که من می دانم که آن برای من pyrotechnic است چون من آن را در قوطی خود دیدم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Over - loading of strong flash pyrotechnic composite was studied by using drop hammer simulation device.
[ترجمه گوگل]بارگذاری بیش از حد کامپوزیت پیروتکنیک فلاش قوی با استفاده از دستگاه شبیه سازی چکش چکش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از دستگاه شبیه سازی چکش خواری، بارگذاری بیش از حد بر مرکب با فلاش قوی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1918 he chaired a war memorials committee and organized nationwide pyrotechnic displays in celebration of the armistice.
[ترجمه گوگل]در سال 1918 او ریاست کمیته یادبودهای جنگ را بر عهده داشت و نمایش های آتش سوزی سراسری را در جشن آتش بس سازماندهی کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۸ او ریاست یک کمیته یادبود جنگ را بر عهده داشت و pyrotechnic ملی را در جشن متارکه جنگ تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Molinari has had a run of big moments in her meteoric political career, and this latest is fittingly pyrotechnic.
[ترجمه گوگل]مولیناری لحظات مهمی را در دوران حرفه‌ای سیاسی خود داشته است و این آخرین به‌خوبی آتش‌بازی است
[ترجمه ترگمان]molinari دارای چند لحظات بزرگ در حرفه سیاسی meteoric بوده است، و این آخرین نمونه از آن fittingly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods By means of measuring burning rate, explosion temperature and gas volume at the normal pressure, the triangular coordination was drawn, pyrotechnic effects in different areas were analyzed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها با اندازه‌گیری سرعت سوزش، دمای انفجار و حجم گاز در فشار معمولی، هماهنگی مثلثی ترسیم شد، اثرات آتش‌نشانی در مناطق مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها با استفاده از اندازه گیری نرخ سوختن، دمای انفجار و حجم گاز در فشار نرمال، هماهنگی مثلثی کشیده شد و اثرات pyrotechnic در مناطق مختلف مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper introduces the reliability design of firing element and fire transfer device in the pyrotechnic acoustooptic surveillance warner.
[ترجمه گوگل]این مقاله طراحی قابلیت اطمینان عنصر شلیک و دستگاه انتقال آتش را در هشدار دهنده نظارت آکوستوپتیک پیروتکنیک معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله طراحی قابلیت اطمینان عنصر آتش و دستگاه انتقال آتش در the surveillance acoustooptic را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here's the B-17 Flying Fortress "Sentimental Journey" on a simulated bombing run, with pyrotechnic smoke in the background.
[ترجمه گوگل]در اینجا قلعه پرنده B-17 "سفر احساسی" در یک بمباران شبیه سازی شده، با دود آتش سوزی در پس زمینه است
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک \"سفر احساساتی\" به نام \"سفر احساساتی\" در یک جریان بمب گذاری شبیه سازی شده با دود pyrotechnic در پس زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pyrotechnic cutting principles include metal-jet principle and chemical corrosion principle, Pyrotechnical compounds mainly focus on thermite at the same time adding halogen-containing polymers.
[ترجمه گوگل]اصول برش پیروتکنیک شامل اصل جت فلزی و اصل خوردگی شیمیایی است
[ترجمه ترگمان]اصول برش pyrotechnic شامل اصل خوردگی فلزات و اصل خوردگی شیمیایی است، ترکیبات pyrotechnical عمدتا بر روی thermite در همان زمان اضافه کردن پلیمرهای حاوی هالوژن تمرکز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتش بازی (اسم)
bonfire, pyrotechnic, firework, squib

مربوط به فن آتش بازی (صفت)
pyrotechnic

تخصصی

[سینما] پیرو تکنیک

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the use of fireworks; pertaining to fireworks

پیشنهاد کاربران

بپرس