pyromaniac


معنی: اتش افروز
معانی دیگر: کسیکه جنون اتش زنی دارد

جمله های نمونه

1. A pyromaniac doesn't throw away the last three matches.
[ترجمه گوگل]یک پیرومنیک سه مسابقه آخر را دور نمی اندازد
[ترجمه ترگمان]یک pyromaniac سه کبریت را دور می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pyromaniac has a strange and morbid passion for fire.
[ترجمه گوگل]پیرومنیک اشتیاق عجیب و مرضی به آتش دارد
[ترجمه ترگمان]The یک سودای عجیب و بیمارگونه برای آتش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Burnout ? Replaced with "Pyromaniac": "Increases chance to critically hit and reduces the mana cost of all Fire spells by an additional 1/2/3%.
[ترجمه گوگل]سوختن ؟ جایگزین شده با "Pyromaniac": "فرصت ضربه شدید را افزایش می دهد و هزینه مانا تمام طلسم های آتش را به میزان 1/2/3% کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One commentator called the president a "pyromaniac fireman".
[ترجمه گوگل]یکی از مفسران رئیس جمهور را "آتش نشان آتش سوزی" خواند
[ترجمه ترگمان]یک مفسر رئیس جمهور را \"آتش نشان pyromaniac\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yi-jun : I never thought of you as a pyromaniac, Taylor.
[ترجمه گوگل]یی جون: من هرگز تو را به عنوان یک پیرومنیک فکر نمی کردم، تیلور
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت به تو به عنوان یه \"pyromaniac\" فکر نکرده بودم، \" تیلور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتش افروز (اسم)
agitator, firebug, pyromaniac, tinder

انگلیسی به انگلیسی

• one with an obsessive desire to light fires, one who suffers from pyromania

پیشنهاد کاربران

آتش باره/ آذر شیدا ( ا ) : فرد دچار آتش بارگی یا آذز شیدایی
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person with an obsession for starting fires 🔥
🔍 مترادف: Firestarter, arsonist
✅ مثال: The pyromaniac was arrested after multiple fires were set in the neighborhood
pyromaniac ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: آتش باره
تعریف: فرد دچار آتش بارگی

بپرس