1. Gourd pyrography is one of China's traditional pyrography forms and Zhang Songlin has developed his own style of making them.
[ترجمه گوگل]پیروگرافی کدو یکی از اشکال پیروگرافی سنتی چین است و ژانگ سونگلین سبک خاص خود را برای ساخت آنها ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]gourd pyrography یکی از فرم های سنتی چینی است و ژانگ Songlin سبک خودش را برای ساخت آن ها توسعه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Slogan: With gourd pyrography and a warm heart, Beijing people welcome you.
[ترجمه گوگل]شعار : مردم پکن با پیروگرافی کدو و قلب گرم شما را پذیرا هستند
[ترجمه ترگمان]Slogan: با کدو pyrography و قلب گرم مردم پکن از شما استقبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Slogan: Inherit tradition; show our talent; pyrography welcomes the Olympics.
[ترجمه گوگل]شعار: سنت را به ارث ببر استعداد خود را نشان دهیم؛ پیروگرافی از المپیک استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]Slogan: سنت inherit؛ استعداد ما را نشان دهید؛ pyrography از المپیک استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Pyrography is an unique traditional form of Chinese Arts and it was also called "Fire Needle Embroidery".
[ترجمه گوگل]پیروگرافی شکل سنتی منحصر به فرد هنر چینی است و به آن "سوزن دوزی آتش" نیز می گفتند
[ترجمه ترگمان]Pyrography یک شکل سنتی منحصر به فرد از هنرهای چین است و همچنین \"Fire Needle Embroidery\" نیز نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pyrography and painting, oil painting rich in color, has a strong visual sense and feeling pyrograph classical comparison, do not really have a flavor.
[ترجمه گوگل]پیروگرافی و نقاشی، نقاشی رنگ روغن غنی از حس بصری قوی و احساس پیروگراف مقایسه کلاسیک، واقعا طعم و مزه ندارد
[ترجمه ترگمان]نقاشی و نقاشی، نقاشی روغن غنی از رنگ، دارای حس بصری قوی و احساس مقایسه کلاسیک است، واقعا طعم ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Fully reflects the art of pyrography unique charm.
[ترجمه گوگل]به طور کامل منعکس کننده هنر پیروگرافی جذابیت منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]کاملا بازتابی از هنر of منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pyrography is also branded on the gourd, or other small things, as a small arts and crafts.
[ترجمه گوگل]پیروگرافی نیز بر روی کدو، یا چیزهای کوچک دیگر، به عنوان یک هنر و صنایع دستی کوچک شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]Pyrography نیز بر روی کدو یا چیزهای کوچک دیگر مانند هنر و صنایع دستی برچسب می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His gourd pyrography is gorgeous and eye-catching, giving people simple and natural art enjoyment.
[ترجمه گوگل]پیروگرافی کدو او زرق و برق دار و چشم نواز است و به مردم لذت هنری ساده و طبیعی می دهد
[ترجمه ترگمان]gourd His او جذاب و جذاب است و به مردم لذت و شادی طبیعی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Slogan: Study new gourd pyrography technique; promote national culture and spread folk art.
[ترجمه گوگل]شعار: مطالعه تکنیک جدید پیروگرافی کدو; ترویج فرهنگ ملی و گسترش هنر عامیانه
[ترجمه ترگمان]Slogan: مطالعه روش جدید gourd، ترویج فرهنگ ملی و گسترش هنر مردمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Pyrography are very creative flexibility. Silk paper, wood leather can serve as a poker - picture canvas.
[ترجمه گوگل]Pyrography انعطاف پذیری بسیار خلاقانه است کاغذ ابریشم، چرم چوبی می تواند به عنوان یک پوکر - بوم تصویر عمل کند
[ترجمه ترگمان]Pyrography انعطاف پذیری بسیار خلاقی دارند کاغذ ابریشم، چرم چوب می تواند به عنوان یک بوم نقاشی - تصویری عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Luo has created nearly a thousand gourd pyrography works, which display characters, landscape, pavilions, animals, flowers, birds, grass, insects, and other objects.
[ترجمه گوگل]لو نزدیک به هزار اثر پیروگرافی کدو ساخته است که شخصیت ها، مناظر، غرفه ها، حیوانات، گل ها، پرندگان، چمن، حشرات و اشیاء دیگر را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]لو نزدیک به هزاران اثر pyrography که در آن شخصیت ها، مناظر، pavilions، حیوانات، گل ها، پرندگان، حشرات، حشرات و دیگر اشیا نمایش داده شده اند را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Clay sculpture, figurines, masks, paper cutting, mirrors, shadow, pyrography, paintings, embroidery, blue prints, batik, etc.
[ترجمه گوگل]مجسمه های گلی، مجسمه ها، ماسک ها، برش کاغذ، آینه، سایه، پیروگرافی، نقاشی، گلدوزی، چاپ آبی، باتیک و غیره
[ترجمه ترگمان]مجسمه کلی، کنده کاری، ماسک، برش کاغذی، آینه، سایه، نقاشی، تابلوهای نقاشی، تابلوهای نقاشی، تابلوهای نقاشی آبی، batik و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Influenced by his hobby, his daughter gradually fell in love with pyrography too. His wife greatly supports their hobby.
[ترجمه گوگل]دخترش تحت تأثیر سرگرمی او، به تدریج عاشق پیروگرافی نیز شد همسرش تا حد زیادی از سرگرمی آنها حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]دخترش، که تحت تاثیر سرگرمی خود قرار گرفته بود، کم کم عاشق pyrography شد همسرش به شدت از سرگرمی آن ها حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Under his enlightenment and encouragement, his niece and granddaughter have also started to learn the technique of gourd pyrography . Mr.
[ترجمه گوگل]خواهرزاده و نوهاش نیز تحت تشویق و تشویق او، شروع به یادگیری تکنیک پیروگرافی کدو کردند آقای
[ترجمه ترگمان]در دوران روشن گری و تشویق او، خواهرزاده و نوه او نیز شروع به یادگیری فنون کدو pyrography کرده اند آقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید