pyroelectricity


آذر برق، تف رخش، برق آذری، ایجاد قطب الکتریکی در بلورها بوسیله تغییر حرارت، الکترونیک : گرما برق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an electrical charge produced in certain crystals as a result of temperature changes.

جمله های نمونه

1. Tourmaline with the properties of pyroelectricity and piezoelectricity is a kind of functional material that can spontaneously produce anion without adscititious energy.
[ترجمه گوگل]تورمالین با خواص پیروالکتریک و پیزوالکتریک نوعی ماده کاربردی است که می تواند به طور خود به خود آنیون بدون انرژی اضافی تولید کند
[ترجمه ترگمان]tourmaline با ویژگی های of و piezoelectricity نوعی از مواد کاربردی است که به طور خودبخود anion تولید می کنند بدون انرژی adscititious
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mineral pyroelectricity can be used tothe denuding levels of deposits and to assess the mineralized district.
[ترجمه گوگل]از انرژی برق معدنی می توان برای سطوح برهنه شدن ذخایر و ارزیابی ناحیه معدنی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]pyroelectricity معدنی را می توان برای سطوح denuding رسوبات مورد استفاده قرار داد و منطقه mineralized را ارزیابی نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With the typomorphic characteristics of galena pyroelectricity, prospecting in deep part of the deposit is discussed.
[ترجمه گوگل]با ویژگی‌های تایپومورفیک pyroelectricity گالن، اکتشاف در بخش عمیق کانسار مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی های typomorphic galena، آینده نگری در بخش عمیق این کانسار مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. General situation on ferroelectric composites has been introduced. Pyroelectricity of ferroelectric composites based on polymer has been introduced in detail.
[ترجمه گوگل]وضعیت کلی کامپوزیت های فروالکتریک معرفی شده است پیروالکتریکی کامپوزیت های فروالکتریک بر پایه پلیمر به تفصیل معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت عمومی کامپوزیت ferroelectric معرفی شده است Pyroelectricity کامپوزیت ferroelectric بر پایه پلیمر به طور مفصل معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Measurements of pyroelectricity of pyrite demonstrate that the mineralizing temperature of the gold deposit is low-moderate.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری‌های پیرالکتریکی پیریت نشان می‌دهد که دمای کانی‌سازی ذخایر طلا در حد متوسط ​​است
[ترجمه ترگمان]بررسی pyroelectricity پیریت نشان می دهد که دمای mineralizing ذخیره طلا کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pyroelectricity characteristics of pyrite can be used as the indicators for prospecting of gold deposit.
[ترجمه گوگل]مشخصات پیرالکتریکی پیریت می تواند به عنوان شاخصی برای اکتشاف ذخایر طلا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های pyroelectricity of نیز می تواند به عنوان شاخص هایی برای کشف ذخایر طلا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mineral pyroelectricity can be used to judge the denuding levels of deposits and to assess the mineralized district.
[ترجمه گوگل]پیرو الکتریک معدنی را می توان برای قضاوت در مورد سطوح برهنه شدن ذخایر و ارزیابی ناحیه معدنی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]pyroelectricity معدنی را می توان برای داوری سطوح denuding سپرده ها و ارزیابی منطقه mineralized مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The carrier exhibits its good resistance to thermal shock and remarkable pyroelectricity .
[ترجمه گوگل]این حامل مقاومت خوب خود را در برابر شوک حرارتی و pyroelectricity قابل توجه از خود نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]حامل مقاومت خوب خود را نسبت به شوک حرارتی و pyroelectricity قابل توجه نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Typomorphic characteristics of pyrites in Au deposits, such as chemical elements, pyroelectricity and crystal form are closely related to the physio- chemical conditions under which they were formed.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های تایپومورفیک پیریت‌ها در ذخایر طلا، مانند عناصر شیمیایی، پیرالکتریکی و شکل بلوری، ارتباط نزدیکی با شرایط فیزیو شیمیایی که تحت آن تشکیل شده‌اند، دارد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Typomorphic در رسوبات Au، مانند عناصر شیمیایی، pyroelectricity و فرم بلور با شرایط شیمیایی physio - شیمیایی که تحت آن شکل گرفته اند، ارتباط نزدیکی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In dissimilar mineralizing conditions and forming sections, the values of mineral pyroelectricity and types of thermal conductivity are different.
[ترجمه گوگل]در شرایط کانی سازی نامشابه و مقاطع شکل دهی، مقادیر پیرالکتریک معدنی و انواع هدایت حرارتی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]در شرایط mineralizing مشابه و تشکیل بخش، مقادیر pyroelectricity معدنی و انواع رسانایی حرارتی متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These phenomenons may root in the electrical catalysis induced by pyroelectricity .
[ترجمه گوگل]این پدیده ها ممکن است ریشه در کاتالیز الکتریکی ناشی از pyroelectricity داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این phenomenons ممکن است در کاتالیز برقی ناشی از pyroelectricity ریشه داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another new method in mineral searching is through the pyroelectricity of metallic and semiconductor minerals.
[ترجمه گوگل]روش جدید دیگر در جستجوی مواد معدنی از طریق پیرو الکتریک کانی های فلزی و نیمه هادی است
[ترجمه ترگمان]روش جدید دیگری در جستجوی مواد معدنی از طریق pyroelectricity مواد معدنی فلزی و نیمه هادی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Piezoelectric material consists of a large number of ferroelectric grains ( crystallites ), which contain both piezoelectricity and pyroelectricity.
[ترجمه گوگل]مواد پیزوالکتریک از تعداد زیادی دانه فروالکتریک (کریستالیت ها) تشکیل شده است که حاوی پیزوالکتریک و پیروالکتریک هستند
[ترجمه ترگمان]مواد Piezoelectric شامل تعداد زیادی از دانه های ferroelectric (crystallites)هستند که حاوی both و pyroelectricity هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A systematic study on the characteristics in distribution, chemical composition, crystal texture, crystal morphology and pyroelectricity of pyrite has been made in the Wulong gold deposit.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه سیستماتیک بر روی ویژگی‌های توزیع، ترکیب شیمیایی، بافت کریستال، مورفولوژی بلوری و پیرالکتریکی پیریت در کانسار طلای Wulong انجام شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] ایجاد قطب الکتریکی در بلورها بوسیله تغییر حرارت

پیشنهاد کاربران

pyroelectricity ( فیزیک )
واژه مصوب: تف الکتریسیته
تعریف: الکتریسیتۀ ناشی از اثر تف الکتریکی در بعضی از بلورها

بپرس