1. On admission here, he had a low grade pyrexia, bilateral pleural effusions, and moderate smooth hepatomegaly.
[ترجمه گوگل]هنگام بستری در اینجا، او تبالبی با درجه پایین، پلورال افیوژن دو طرفه و هپاتومگالی صاف متوسط داشت
[ترجمه ترگمان]در این جا، او یک pyrexia درجه پایین، effusions pleural دو جانبه، و hepatomegaly معتدل داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این جا، او یک pyrexia درجه پایین، effusions pleural دو جانبه، و hepatomegaly معتدل داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Pyrexia is an effect due to pyretic cytokine and negatively regulating factors, the reaction is about the regulatory increasing of temperature caused by the response of pyrogen from the body.
[ترجمه گوگل]پیرکسی یک اثر ناشی از سیتوکین تبآور و عوامل تنظیمکننده منفی است، واکنش در مورد افزایش تنظیمی دما ناشی از پاسخ پیروژن از بدن است
[ترجمه ترگمان]pyrexia یک اثر ناشی از pyretic cytokine و عوامل تنظیم منفی است، واکنش در مورد افزایش دما ناشی از واکنش of از بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]pyrexia یک اثر ناشی از pyretic cytokine و عوامل تنظیم منفی است، واکنش در مورد افزایش دما ناشی از واکنش of از بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Pyrexia may be directly or indirectly correlated with stroke via several mechanisms.
[ترجمه گوگل]پیرکسی ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم با سکته مغزی از طریق مکانیسم های مختلفی مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]pyrexia ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سکته از طریق مکانیزم های متعددی ارتباط داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]pyrexia ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم با سکته از طریق مکانیزم های متعددی ارتباط داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Fever ( or pyrexia ): Abnormally high body temperature or a disease characterized by it.
[ترجمه گوگل]تب (یا تب): دمای بدن به طور غیرعادی بالا یا بیماری که با آن مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]تب (یا pyrexia): دمای بالا بدن و یا بیماری که با آن مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تب (یا pyrexia): دمای بالا بدن و یا بیماری که با آن مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The most common adverse events were fatigue, pyrexia, diarrhea, nausea, neutropenia, and peripheral neuropathy.
[ترجمه گوگل]شایع ترین عوارض جانبی خستگی، تب، اسهال، تهوع، نوتروپنی و نوروپاتی محیطی بود
[ترجمه ترگمان]رایج ترین حوادث نامطلوب عبارتند از خستگی، اسهال، اسهال، تهوع، تهوع و ناخوشی محیطی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رایج ترین حوادث نامطلوب عبارتند از خستگی، اسهال، اسهال، تهوع، تهوع و ناخوشی محیطی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Methods Surveying system of pyrexia patients was established and the relevant information of pyrexia patients was collected.
[ترجمه گوگل]روشها سیستم نظرسنجی بیماران پیرکسی ایجاد شد و اطلاعات مربوط به بیماران پیرکسی جمعآوری شد
[ترجمه ترگمان]روش های سیستم Surveying بیماران pyrexia تاسیس شد و اطلاعات مربوط به بیماران pyrexia جمع آوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های سیستم Surveying بیماران pyrexia تاسیس شد و اطلاعات مربوط به بیماران pyrexia جمع آوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Methods: The pharmacological models of pyrexia induced by yeast in rats, diarrhea induced by castor oil in mice, writhes induced by acetic acid in mice and bacteriostatic test in vitro were applied.
[ترجمه گوگل]روشها: مدلهای دارویی تب ناشی از مخمر در موشهای صحرایی، اسهال ناشی از روغن کرچک در موش، پیچ خوردگیهای ناشی از اسید استیک در موش و تست باکتریواستاتیک در شرایط آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل های دارویی of القا شده توسط مخمر در موش های صحرایی، اسهال ناشی از روغن کرچک در موش، به writhes ناشی از اسید استیک در موش ها و تست bacteriostatic در آزمایشگاه به کار برده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل های دارویی of القا شده توسط مخمر در موش های صحرایی، اسهال ناشی از روغن کرچک در موش، به writhes ناشی از اسید استیک در موش ها و تست bacteriostatic در آزمایشگاه به کار برده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Results The initial symptoms included abdominal pain, notalgia, abdominal distension, and pyrexia.
[ترجمه گوگل]ResultsThe علائم اولیه شامل درد شکم، نوتالژی، اتساع شکم، و تب
[ترجمه ترگمان]نتایج علایم اولیه شامل درد شکمی، notalgia، distension شکمی و pyrexia هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج علایم اولیه شامل درد شکمی، notalgia، distension شکمی و pyrexia هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Result: There were primary bleeding in 6 patients, dyspnea in and pyrexia in No cough during eating, and no oropharynx constriction happened.
[ترجمه گوگل]یافتهها: در 6 بیمار خونریزی اولیه، تنگی نفس و تب در بدون سرفه در حین غذا خوردن و انقباض اوروفارنکس مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: خونریزی اولیه در ۶ بیمار، dyspnea in و pyrexia ها در هنگام خوردن غذا وجود داشت و گرفتگی کلی رخ نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه: خونریزی اولیه در ۶ بیمار، dyspnea in و pyrexia ها در هنگام خوردن غذا وجود داشت و گرفتگی کلی رخ نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective To explore effects of psychological interventions on psychological problems of soldiers in isolation wards for pyrexia during the spread of SARS.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات مداخلات روانشناختی بر مشکلات روانشناختی سربازان در بخشهای انزوا برای تب در طی شیوع سارس
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات مداخلات روان شناختی بر مشکلات روانی سربازان در بخش های جداگانه برای pyrexia در طول گسترش سارس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات مداخلات روان شناختی بر مشکلات روانی سربازان در بخش های جداگانه برای pyrexia در طول گسترش سارس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is observed by professor Deng, that two of them are traditional theories for epidemic diseases, inherited and developed from the past, unified as pyrexia.
[ترجمه گوگل]توسط پروفسور دنگ مشاهده شده است که دو مورد از آنها نظریه های سنتی برای بیماری های همه گیر هستند که از گذشته به ارث رسیده و توسعه یافته اند و به عنوان پیرکسی متحد شده اند
[ترجمه ترگمان]توسط پروفسور دنگ مشاهده شده است که دو نفر از آن ها نظریه های سنتی برای بیماری های همه گیر، که از گذشته به ارث برده و توسعه یافته اند، هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توسط پروفسور دنگ مشاهده شده است که دو نفر از آن ها نظریه های سنتی برای بیماری های همه گیر، که از گذشته به ارث برده و توسعه یافته اند، هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Examination showed an ill - looking and obese woman with pyrexia of 3
[ترجمه گوگل]معاینه یک زن بد ظاهر و چاق را با تب 3 نشان داد
[ترجمه ترگمان]بررسی یک زن چاق و چاق را با pyrexia ۳ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بررسی یک زن چاق و چاق را با pyrexia ۳ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We would recommend that ibuprofen be avoided in infants and toddlers for the management of pyrexia.
[ترجمه گوگل]توصیه می کنیم از ایبوپروفن در نوزادان و کودکان نوپا برای مدیریت تب پرهیز شود
[ترجمه ترگمان]ما توصیه می کنیم که از in در نوزادان و کودکان نوپا برای مدیریت of اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما توصیه می کنیم که از in در نوزادان و کودکان نوپا برای مدیریت of اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To review maternal deaths and the dose-related effects of misoprostol on blood loss and pyrexia in randomized trials of misoprostol use for the prevention or treatment of postpartum haemorrhage.
[ترجمه گوگل]بررسی مرگ و میر مادران و اثرات وابسته به دوز میزوپروستول بر از دست دادن خون و تب در کارآزماییهای تصادفیسازی شده استفاده از میزوپروستول برای پیشگیری یا درمان خونریزی پس از زایمان
[ترجمه ترگمان]بررسی مرگ و میر مادران و اثرات مرتبط با دوز انسولین بر تلفات خون و pyrexia در آزمایش های تصادفی استفاده از misoprostol برای پیش گیری یا درمان خونریزی پس از خونریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بررسی مرگ و میر مادران و اثرات مرتبط با دوز انسولین بر تلفات خون و pyrexia در آزمایش های تصادفی استفاده از misoprostol برای پیش گیری یا درمان خونریزی پس از خونریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید