pyretic

/paɪˈretɪk//paɪˈretɪk/

معنی: وابسته به تب، تب اور، داروی تب بر
معانی دیگر: تب مانند، تب زا، تب آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, causing, or affected by fever.

جمله های نمونه

1. Pyrexia is an effect due to pyretic cytokine and negatively regulating factors, the reaction is about the regulatory increasing of temperature caused by the response of pyrogen from the body.
[ترجمه گوگل]پیرکسی یک اثر ناشی از سیتوکین تب‌آور و عوامل تنظیم‌کننده منفی است، واکنش در مورد افزایش تنظیمی دما ناشی از پاسخ پیروژن از بدن است
[ترجمه ترگمان]pyrexia یک اثر ناشی از pyretic cytokine و عوامل تنظیم منفی است، واکنش در مورد افزایش دما ناشی از واکنش of از بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although more urine yellow common in pyretic syndrome, but it is not unique to heat syndrome.
[ترجمه گوگل]اگر چه بیشتر زردی ادرار در سندرم پیرتیک شایع است، اما منحصر به سندرم گرما نیست
[ترجمه ترگمان]اگر چه ادرار بیشتری در سندرم pyretic متداول است، اما منحصر به سندرم گرما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aloe Vera gel is anti- pyretic as it reduces heat.
[ترجمه گوگل]ژل آلوئه ورا ضد تب است زیرا حرارت را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]ژل آلوئه ورا ضد عفونی است چون گرما را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doctor is broken for inside pyretic, eat to cold medicine, the result has vomit and diarrhea, connected a meal to also cannot eat.
[ترجمه گوگل]دکتر برای داخل تب بر، خوردن به طب سرد، در نتیجه استفراغ و اسهال، متصل یک وعده غذایی به همچنین نمی تواند بخورد
[ترجمه ترگمان]دکتر به خاطر داخل pyretic، خوردن به داروی سرما خوردگی شکسته می شود، نتیجه آن استفراغ و اسهال است، که غذا را به هم متصل می کند و هم چنین چیزی نمی تواند بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion:Qiangli anti inflammatory and anti pyretic granule had the fever reducing function with high and quick effect.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: گرانول ضدالتهابی و تب‌کننده کیانگلی با اثر بالا و سریع دارای عملکرد تب‌کننده بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Qiangli ضد التهاب و ضد التهاب granule باعث کاهش عملکرد با اثر بالا و سریع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pyretic acid formed by GLYCOLYSIS is broken down into acetaldehyde and carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]اسید پیرتیک تشکیل شده توسط GLYCOLYSIS به استالدئید و دی اکسید کربن تجزیه می شود
[ترجمه ترگمان]The که توسط glycolysis شکل می گیرد به acetaldehyde و کربن دی اکسید تجزیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The antipyretic action was surveyed by pyretic rat induced by yeast.
[ترجمه گوگل]اثر تب بر توسط موش تب دار ناشی از مخمر بررسی شد
[ترجمه ترگمان]عمل antipyretic توسط موش pyretic ناشی از مخمر بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The antipyretic paste made from the above formula can be applied on the skin surface of a pyretic patient to conduct auxiliary antipyretic treatment under physical and medical dual antipyretic effect.
[ترجمه گوگل]خمیر تب بر ساخته شده از فرمول فوق را می توان بر روی سطح پوست یک بیمار تب دار برای انجام درمان کمکی ضد تب تحت اثر ضد تب دوگانه فیزیکی و پزشکی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]خمیر antipyretic ساخته شده از فرمول بالا را می توان بر روی سطح پوست یک بیمار pyretic اعمال کرد تا درمان antipyretic کمکی تحت اثر دوگانه درمان فیزیکی و پزشکی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So we should regulate the function of qi, blood and water using Chinese medicine to interfere in ALI at the early stage and pay close attention on pyretic toxicity.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید عملکرد چی، خون و آب را با استفاده از طب چینی برای تداخل در ALI در مراحل اولیه تنظیم کنیم و به سمیت تب‌کننده توجه زیادی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید تابع qi، خون و آب را با استفاده از پزشکی چینی برای تداخل در علی در مراحل اولیه تنظیم کنیم و توجه زیادی به سمیت pyretic داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results of the experiments indicated that the sulfate and pyretic sulfur can be removed efficiently and the highest removal rate of total sulfur is5 8%in acidic medium.
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایشات نشان داد که سولفات و گوگرد پیرتیک را می توان به طور موثر حذف کرد و بیشترین میزان حذف گوگرد کل در محیط اسیدی 5 8 درصد است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ها نشان داد که سولفات و گوگرد pyretic را می توان به طور موثر حذف کرد و بالاترین نرخ حذف گوگرد در محیط اسیدی را ۸ درصد افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. OBJECTIVE To observe the anti - infection and anti - pyretic effect in vivo of Minor Decoction of Bupleurum ( Xiaochaihu Tang ) .
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر ضد عفونت و تب بر در داخل بدن جوشانده جزئی بوپلوروم ( Xiaochaihu Tang )
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مشاهده اثر ضد عفونت و مقابله با pyretic در بدن کوچک Decoction تانگ (Xiaochaihu Tang)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به تب (صفت)
febrile, pyretic, pyrexial

تب اور (صفت)
pyrogenic, pyrogenous, pyretic, pyrexial, pyogenic

داروی تب بر (صفت)
pyretic

انگلیسی به انگلیسی

• of or related to fever; causing fever

پیشنهاد کاربران

بپرس