معنی: هرم، اهرام، شکل هرم ساختن، روی هم انباشتنمعانی دیگر: (مصر) هریک از اهرام، هر چیز هرمی شکل، بلور هرمی، هرم ساختن، به شکل هرم در آوردن، هرمی کردن، درجمع اهرام
• (1)تعریف: a geometrical solid with a polygonal base from each side of which a triangle extends to a common point.
• (2)تعریف: anything having such a shape or suggesting such a shape.
- a pyramid of acrobats
[ترجمه هیچکس😏] هیچی موزه خالیه 😂👍🏻
|
[ترجمه بیناموس] هرمی از اکروبات ها
|
[ترجمه داشاق] میگه حرم مصر یه داشاقه
|
[ترجمه حاج ممد] حرم پنج وجهی
|
[ترجمه گوگل] هرمی از آکروبات ها [ترجمه ترگمان] هرمی از acrobats [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: a monumental structure having such a shape, esp. any of various ancient tombs in Egypt and temples in Mexico.
• (4)تعریف: in the stock market, the operations involved in successively purchasing new stock using profits not yet realized from other stock.
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: pyramids, pyramiding, pyramided
• (1)تعریف: to take on or resemble the shape of a pyramid.
• (2)تعریف: to engage in a stock pyramid.
• (3)تعریف: to grow or increase rapidly, as wealth.
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1)تعریف: to form into a pyramid shape.
• (2)تعریف: to buy (stock) as part of a pyramid.
• (3)تعریف: to cause to increase rapidly.
جمله های نمونه
1. this pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient egyptians
این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.
2. the taper of a pyramid
تیز شدن نوک هرم
3. If the scheme appears to be a pyramid selling scam, have nothing to do with it.
[ترجمه گوگل]اگر به نظر می رسد این طرح یک کلاهبرداری فروش هرمی است، هیچ ربطی به آن نداشته باشید [ترجمه ترگمان]اگر این نقشه یک حقه فروش هرمی به نظر برسد، هیچ ارتباطی با آن ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At the bottom of the pyramid are the poor.
[ترجمه هلن] پایین هرم فقرا هستند
|
[ترجمه گوگل]در انتهای هرم فقرا هستند [ترجمه ترگمان]در پایین هرم، فقرا هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Great Pyramid dates from around 2600 BC.
[ترجمه گوگل]قدمت هرم بزرگ حدود 2600 سال قبل از میلاد مسیح است [ترجمه ترگمان]این هرم از حدود ۲۶۰۰ سال پیش از میلاد باز می گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The acrobats formed a pyramid by standing on each other's shoulders.
[ترجمه FatemehJk66] آکروبات کار ها با ایستادن روی شانه های یک دیگر یک هرم تشکیل دادند
|
[ترجمه گوگل]آکروبات ها با ایستادن روی شانه های یکدیگر یک هرم را تشکیل دادند [ترجمه ترگمان]The یک هرم را با ایستادن روی شانه یکدیگر شکل دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A cube and a pyramid are both solids.
[ترجمه گوگل]مکعب و هرم هر دو جامد هستند [ترجمه ترگمان]یک مکعب و یک هرم هر دو جامدات هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Pyramid will offer its high-end Unix-based servers, which will be leased via Comdisco.
[ترجمه گوگل]Pyramid سرورهای رده بالای مبتنی بر یونیکس خود را ارائه می دهد که از طریق Comdisco اجاره می شوند [ترجمه ترگمان]هرم به سرورهای مبتنی بر یونیکس، که از طریق Comdisco اجاره داده خواهند شد، عرضه خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pyramid said its cash flow remained positive in the fourth quarter.
[ترجمه گوگل]پیرامید اعلام کرد که جریان نقدی آن در سه ماهه چهارم مثبت بوده است [ترجمه ترگمان]هرم گفت که جریان نقدی آن در ربع چهارم مثبت باقی مانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A pyramid venture was started recently at one licensed dealer, every participant contributing £100, and bringing in more people.
[ترجمه گوگل]اخیراً یک سرمایهگذاری هرمی در یکی از نمایندگیهای دارای مجوز آغاز شده است، که هر شرکتکننده 100 پوند کمک میکند و افراد بیشتری را وارد میکند [ترجمه ترگمان]اخیرا یک سرمایه گذاری هرمی با یک تاجر جواز دار آغاز شد، هر شرکت کننده ۱۰۰ پوند کمک کرده و افراد بیشتری را می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And when pyramid schemes began to appear in the last few years, nearly everyone caught the bug.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که طرح های هرمی در چند سال گذشته ظاهر شدند، تقریباً همه این اشکال را گرفتار کردند [ترجمه ترگمان]و هنگامی که طرح های هرمی در چند سال اخیر شروع به پدیدار شدن کردند، تقریبا همه حشرات را گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A pyramid scheme creates the illusion of financial success by paying off early investors with funds provided by later investors.
[ترجمه گوگل]یک طرح هرمی با پرداخت پول سرمایه گذاران اولیه با وجوهی که توسط سرمایه گذاران بعدی ارائه می شود، توهم موفقیت مالی را ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]طرح هرمی توهم موفقیت مالی را با پرداخت سرمایه گذاران اولیه با سرمایه تامین شده از سوی سرمایه گذاران آینده ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr Pei's pyramid in the Louvre is fine architecture, but it is nothing other than a new front door.
[ترجمه گوگل]هرم آقای پی در لوور معماری خوبی دارد، اما چیزی جز یک درب ورودی جدید نیست [ترجمه ترگمان]هرم آقای Pei در موزه لوور معماری خوبی است، اما هیچ چیز دیگری غیر از یک در جلویی جدید نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Quickly they built it into a pyramid over the torch.
[ترجمه گوگل]به سرعت آن را به صورت یک هرم بر روی مشعل ساختند [ترجمه ترگمان]به سرعت آن را در هرمی بر روی مشعل قرار دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It sits on top of a pyramid of related images of deviant women as especially evil, depraved and monstrous.
[ترجمه گوگل]این بر فراز هرمی از تصاویر مرتبط از زنان منحرف به ویژه شرور، فاسد و هیولا قرار دارد [ترجمه ترگمان]روی هرمی از تصاویر مربوط به زنان منحرف وجود دارد به خصوص شریر، فاسد و غول آسا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
هرم (اسم)
pyramid
اهرام (اسم)
pyramid
شکل هرم ساختن (فعل)
pyramid
روی هم انباشتن (فعل)
bank, accumulate, huddle, stack up, pyramid
تخصصی
[شیمی] هرم [عمران و معماری] هرم [زمین شناسی] هرم - (بلورشناسی):شکل بلوری باز، مرکب از سه،چهار،شش،هشت یا دوازده وجه غیرموازی که در یک نقطه تلاقی می کنند. - (دیرینه شناسی):عنصر بزرگ منقارمانند یا بال مانند Aristotle's lantern در موقعیت درون سینه ای یک خارپوست. [ریاضیات] هرم
انگلیسی به انگلیسی
• geometric figure with a polygonal base and sides which are isosceles triangles; structure in which ancient egyptians buried their kings become more expensive, increase in price; build a pyramid, arrange in the shape of a pyramid a pyramid is a three-dimensional shape with a flat base and flat triangular sides which slope upwards to a point.
Pyramid ( n ) ( in Intermediate 3 ) : a large stone structure with a square base and walls with three sides that meet at a point on the top of the structure. The most famous ones, known as 𝘁𝗵𝗲 𝗽𝘆𝗿𝗮𝗺𝗶𝗱𝘀, were built in acient Egypt in order to bury kings ... [مشاهده متن کامل]
معنی تعریف : یه ساختمان سنگی بزرگ با پایه ی مربعی و دیوار هایی با ۳ طرف که در بالاترین نقطه ی ساختمان به هم می رسند. معروف ترینشون، شناخته می شود به اهرام مصر، که در مصر قدیم ساخته شده و برای جای خاک سپردن شاهان استفاده می شده . معنی کلی کلمه : هرم
اوج reach the pyramid به اوج رسیدن
pyramid ( باستانشناسی ) واژه مصوب: هِرم تعریف: 1. بنایی هرمی با قاعده ای مربع از جنس سنگ یا خشت 2. بنایی هِرمی از خشت با قاعده ای مربع که، در دورۀ پادشاهی کهن و میانه در مصر، متداول ترین گونۀ آرامگاه های سلطنتی بوده است
هرم، اهرام
an example in infusions like lemon verbena infusion: silky pyramid for better penetration of water