pylorus

/paɪˈlɔːrəs//paɪˈlɔːrəs/

معنی: باب المعده
معانی دیگر: (کالبد شناسی) باب المعده، برایه، درب معده، یمینه در

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pylori
مشتقات: pyloric (adj.)
• : تعریف: the muscle-ringed opening between the stomach and the duodenum.

جمله های نمونه

1. It is now generally acknowledged that Helicobacter pylori infection is the major cause of antral gastritis.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به طور کلی پذیرفته شده است که عفونت هلیکوباکتر پیلوری عامل اصلی گاستریت آنترال است
[ترجمه ترگمان]هم اکنون به طور کلی تایید شده است که عفونت pylori علت اصلی of gastritis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Pyloriset detects IgG antibodies by agglutination, using Latex particles coated with acid extracted antigen of H pylori.
[ترجمه گوگل]Pyloriset آنتی بادی های IgG را با آگلوتیناسیون، با استفاده از ذرات لاتکس پوشش داده شده با آنتی ژن استخراج شده از اسید هلیکوباکتر پیلوری، شناسایی می کند
[ترجمه ترگمان]The، آنتی بادی IgG را با agglutination، با استفاده از ذرات Latex پوشانده شده با آنتی ژن استخراج شده از H pylori، شناسایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has also been proposed that H pylori ammonia production will lead to mucosal damage by denaturing the protective mucus layer.
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که تولید آمونیاک هلیکوباکتر پیلوری با دناتوره کردن لایه مخاطی محافظ منجر به آسیب مخاطی می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که تولید آمونیاک pylori به آسیب mucosal توسط لایه خلط محافظ منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After eradication of H pylori, duodenal ulcers do not usually recur and the associated chronic gastritis gradually disappears.
[ترجمه گوگل]پس از ریشه کنی هلیکوباکتر پیلوری، زخم اثنی عشر معمولاً عود نمی کند و گاستریت مزمن مرتبط به تدریج ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]پس از ریشه کن کردن H pylori، زخم معده معمولا تکرار نمی شود و the مزمن وابسته به تدریج ناپدید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One month after completion of this treatment their C-urea breath test was repeated to assess the H pylori state.
[ترجمه گوگل]یک ماه پس از اتمام این درمان، آزمایش تنفسی C-urea آنها برای ارزیابی وضعیت هلیکوباکتر پیلوری تکرار شد
[ترجمه ترگمان]یک ماه پس از تکمیل این روش، آزمون ورودی C - اوره به منظور ارزیابی وضعیت H pylori تکرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therefore, additional evidence clearly pointing to a causal relation between H pylori infection and gastric ulcer disease has to be provided.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شواهد اضافی به وضوح به یک رابطه علی بین عفونت هلیکوباکتر پیلوری و بیماری زخم معده باید ارائه شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This was done by using the pylorus and the anatomical antrum-corpus boundary as reference points.
[ترجمه گوگل]این با استفاده از پیلور و مرز آنتروم-جسم تشریحی به عنوان نقاط مرجع انجام شد
[ترجمه ترگمان]این کار با استفاده از pylorus و مرزه ای تشریحی - پیکره زبانی به عنوان نقاط مرجع انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The high rate of H pylori ammonia production in uraemic patients should accentuate any ammonia induced effects.
[ترجمه گوگل]نرخ بالای تولید آمونیاک هلیکوباکتر پیلوری در بیماران اورمیک باید هر گونه اثرات ناشی از آمونیاک را برجسته کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Twelve of these children received previous antibiotic therapy for various reasons, with possible inadvertent effects on the diagnosis of H pylori.
[ترجمه گوگل]12 نفر از این کودکان به دلایل مختلف تحت درمان قبلی آنتی بیوتیکی قرار گرفتند که ممکن است اثرات ناخواسته ای در تشخیص هلیکوباکتر پیلوری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دوازده نفر از این کودکان به دلایل مختلف درمان آنتی بیوتیک قبلی را با اثرات غیر عمدی ممکن بر تشخیص H
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, acid secretion in old subjects without atrophy was not different to that in young subjects, irrespective of H pylori status.
[ترجمه گوگل]با این حال، ترشح اسید در افراد مسن بدون آتروفی با افراد جوان، صرف نظر از وضعیت هلیکوباکتر پیلوری، تفاوتی نداشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، ترشح اسید در موضوعات قدیمی، بدون توجه به وضعیت H
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the present study we also analysed the relation between active H pylori infection and serum pepsinogen-I and pepsinogen-II concentrations.
[ترجمه گوگل]در مطالعه حاضر ما همچنین رابطه بین عفونت فعال هلیکوباکتر پیلوری و غلظت پپسینوژن-I و پپسینوژن-II سرم را تجزیه و تحلیل کردیم
[ترجمه ترگمان]در مطالعه حاضر، رابطه بین عفونت فعال H pylori و غلظت serum - I و غلظت های pepsinogen - II را تحلیل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Decreased concentrations of activated pepsinogen were found in H pylori positive patients only. Duodenal biopsies were tested in 76 patients.
[ترجمه گوگل]کاهش غلظت پپسینوژن فعال تنها در بیماران هلیکوباکتر پیلوری مثبت یافت شد بیوپسی دوازدهه در 76 بیمار مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]غلظت های Decreased of فعال شده تنها در بیماران مثبت H pylori یافت شدند نمونه برداری در ۷۶ بیمار آزمایش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. H pylori has variable effects on serum gastrin concentrations and gastric acid secretion.
[ترجمه گوگل]هلیکوباکتر پیلوری اثرات متغیری بر غلظت گاسترین سرم و ترشح اسید معده دارد
[ترجمه ترگمان]H pylori دارای اثرات متغیر بر روی غلظت gastrin سرم و ترشح اسید معده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The strong association between antral tumours and chronic active gastritis suggests the possibility that H pylori infection may have a pathogenic role.
[ترجمه گوگل]ارتباط قوی بین تومورهای آنترال و گاستریت فعال مزمن این احتمال را مطرح می کند که عفونت هلیکوباکتر پیلوری ممکن است نقش بیماری زایی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ارتباط قوی بین antral tumours و gastritis فعال مزمن احتمال اینکه عفونت H pylori ممکن است نقش pathogenic داشته باشد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In healthy volunteers, H pylori state was determined by the C urea breath test.
[ترجمه گوگل]در داوطلبان سالم، وضعیت هلیکوباکتر پیلوری با تست تنفسی اوره C تعیین شد
[ترجمه ترگمان]در داوطلبان سالم، وضعیت H pylori توسط تست تنفس با اوره C تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باب المعده (اسم)
pylorus

تخصصی

[علوم دامی] پیلور ؛ اسفنکتر پیلور که بین معده و روده باریک قرار دارد .

انگلیسی به انگلیسی

• opening between the stomach and the duodenum (anatomy)

پیشنهاد کاربران

درب معده/ باب المعده ( اسم ) : سوراخی در پایین معده که به دوازدهه منتهی می شود
[پزشکی] پیلور: دریچه خروجی معده به دوازدهه

بپرس