pyloric


معنی: وابسته بباب المعده
معانی دیگر: وابسته بباب المعده

جمله های نمونه

1. The art of palpating for a pyloric mass should be taught by experienced senior staff to junior staff and students.
[ترجمه گوگل]هنر لمس توده پیلور باید توسط کارکنان ارشد با تجربه به کارکنان و دانش آموزان آموزش داده شود
[ترجمه ترگمان]هنر of برای یک جرم pyloric باید با کارمندان ارشد باتجربه به کارمندان و دانش آموزان آموزش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Introduction Hypertrophic pyloric stenosis occurs in about 3/1000 live births.
[ترجمه گوگل]مقدمه تنگی پیلور هیپرتروفیک در حدود 3/1000 تولد زنده رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]مقدمه hypertrophic pyloric stenosis در حدود ۳ \/ ۱۰۰۰ تولد زنده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The only other study that made corrections for pyloric loss and duodenogastric reflux came to conclusions that are the same as ours.
[ترجمه گوگل]تنها مطالعه دیگری که اصلاحاتی را برای از دست دادن پیلور و رفلاکس اثنی عشر انجام داد به نتایجی رسید که مشابه ما است
[ترجمه ترگمان]تنها مطالعه دیگری که اصلاحاتی را برای از دست دادن pyloric انجام داد و برگشت duodenogastric به نتایجی رسید که همانند مال ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To study the roentgenodiagnosis of infantile hypertrophic pyloric stenosis(IHPS)and to discuss the correlative pathologic basis.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تشخيص رونتوژنز تنگي پيلور هيپرتروفيك شيرخواران (IHPS) و بحث در مورد مباني پاتولوژيك همبستگي
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the of infantile pyloric (IHPS)و بررسی پایه pathologic (correlative)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lobster stomatogastric pyloric rhythm generator is one kind of CPG. It is implemented and how it can maintain phase is analyzed briefly.
[ترجمه گوگل]مولد ریتم پیلور معده لابستر یکی از انواع CPG است اجرا شده است و چگونگی حفظ فاز آن به طور خلاصه تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]ژنراتور با ریتم خرچنگ دریایی stomatogastric یک نوع of است این روش اجرا می شود و چگونگی حفظ فاز به طور خلاصه تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Furazolidone and carbenoxolone showed synergistic effects on the pyloric ligation model.
[ترجمه گوگل]Furazolidone و carbenoxolone اثرات هم افزایی بر روی مدل بستن پیلور نشان دادند
[ترجمه ترگمان]Furazolidone و carbenoxolone اثرات synergistic را بر مدل ligation pyloric نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To analyse the association between the primary pyloric insufficiency and gastroduodenal diseases, and to strengthen primary pyloric insufficiency in gastroscopy diagnosis.
[ترجمه گوگل]برای تجزیه و تحلیل ارتباط بین نارسایی اولیه پیلور و بیماری های گوارشی و تقویت نارسایی اولیه پیلور در تشخیص گاستروسکوپی
[ترجمه ترگمان]تحلیل ارتباط بین نارسایی قلبی اولیه و بیماری های gastroduodenal و تقویت نارسایی قلبی اولیه در تشخیص gastroscopy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study the practical erperience of pyloric sphincter incision and figuration for the patients who undertook the uppergastrectomy.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تجربه عملی برش اسفنکتر پیلور و فیگوراسیون برای بیمارانی که عمل جراحی معده فوقانی را انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the عملی of sphincter و پیکره بندی برای بیمارانی که the را عهده دار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions - An increased use of diagnostic imaging for pyloric stenosis did not lead to earlier diagnosis or better management.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری - افزایش استفاده از تصویربرداری تشخیصی برای تنگی پیلور منجر به تشخیص زودتر یا مدیریت بهتر نمی شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - استفاده افزایش یافته از تصویربرداری تشخیصی برای pyloric stenosis منجر به تشخیص قبلی و یا مدیریت بهتر نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Laparotomy showed duodenal scarring with enlarged lymph nodes in the pyloric and duodenal areas and white nodules in the liver.
[ترجمه گوگل]لاپاراتومی اسکار اثنی عشر با بزرگ شدن غدد لنفاوی در نواحی پیلور و اثنی عشر و گره های سفید در کبد را نشان داد
[ترجمه ترگمان]laparotomy جای زخم duodenal را با اضافه کردن غدد لنفاوی در نواحی pyloric و duodenal و گره های سفید کبد نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The increasing reliance on imaging suggests that the technique of palpating a pyloric tumour is a declining art.
[ترجمه گوگل]اتکای فزاینده به تصویربرداری نشان می دهد که تکنیک لمس تومور پیلور یک هنر رو به زوال است
[ترجمه ترگمان]افزایش اتکا به تصویرسازی، حاکی از آن است که تکنیک of یک تومور pyloric یک هنر رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One criterion for a patient's inclusion in this study was that pyloric stenosis had to be confirmed at surgery.
[ترجمه گوگل]یکی از معیارهای ورود بیمار به این مطالعه این بود که تنگی پیلور باید در جراحی تایید شود
[ترجمه ترگمان]یک معیار برای گنجاندن یک بیمار در این مطالعه این بود که pyloric stenosis باید در جراحی تایید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Decoction for Regulating the Flow of Qi and Removing Stagnation could enhance spike potential activities in abomasal pyloric antrum, duodenum and jejunum.
[ترجمه گوگل]جوشانده برای تنظیم جریان چی و رفع رکود می تواند فعالیت های بالقوه سنبله را در آنتروم پیلور شیردان، دوازدهه و ژژنوم افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]The برای تنظیم جریان چی و حذف Stagnation می تواند فعالیت های بالقوه را در abomasal pyloric، duodenum و jejunum افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To evaluate the short-term effect and safety of endoscopic pyloromyotomy for congenital hypertrophic pyloric stenosis(CHPS).
[ترجمه گوگل]ارزیابی اثر کوتاه مدت و ایمنی پیلورومیوتومی آندوسکوپی برای تنگی مادرزادی هیپرتروفیک پیلور (CHPS)
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی اثر کوتاه مدت و ایمنی of pyloromyotomy برای hypertrophic مادرزادی pyloric (CHPS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته بباب المعده (صفت)
pyloric

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the pylorus, pertaining to the opening between the stomach and the duodenum (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس