puzzling

/ˈpʌzəlɪŋ//ˈpʌzlɪŋ/

جمله های نمونه

1. a puzzling problem
مسئله ی گیج کننده

2. He was studying the map and puzzling about the easiest way to cross the mountains.
[ترجمه y.a.s.i.n.kyte11] او داشت نقشه را مطالعه میکرد و برای {پیدا کردن} آسان ترین راه برای عبور از کوهستان گیج شده بود
|
[ترجمه گوگل]او نقشه را مطالعه می کرد و در مورد ساده ترین راه برای عبور از کوه ها گیج می کرد
[ترجمه ترگمان]او در حال مطالعه نقشه بود و در مورد آسان ترین راه ها برای عبور از کوه ها گیج کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The spelling of English is often puzzling.
[ترجمه گوگل]املای انگلیسی اغلب گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]هجی کردن زبان انگلیسی اغلب گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His very last paintings are perhaps the most puzzling.
[ترجمه گوگل]آخرین نقاشی های او شاید گیج کننده ترین باشد
[ترجمه ترگمان]آخرین نقاشی های او شاید most و گیج کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's been puzzling over his strange letter for weeks.
[ترجمه گوگل]او هفته هاست که در مورد نامه عجیب او گیج شده است
[ترجمه ترگمان]چند هفته است که دارد به این نامه عجیب و غریب فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are puzzling about the easiest way to cross the mountains.
[ترجمه گوگل]ما در مورد ساده ترین راه برای عبور از کوه ها متحیر هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد راحت ترین راه برای عبور از کوه ها گیج کننده هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've been puzzling over all the figures, trying to find what happened to the missing money.
[ترجمه گوگل]من در مورد تمام ارقام گیج شده ام و سعی می کنم پیدا کنم چه اتفاقی برای پول گم شده افتاده است
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بفهمم چه اتفاقی برای پول گم شده افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Management are still puzzling about/over how the accident could have happened.
[ترجمه گوگل]مدیریت هنوز در مورد/درباره چگونگی وقوع این حادثه گیج است
[ترجمه ترگمان]مدیریت هنوز در مورد چگونگی وقوع حادثه گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This whole business is very puzzling. There is a lot more to it than meets the eye.
[ترجمه گوگل]کل این تجارت بسیار گیج کننده است خیلی بیشتر از چیزی که به نظر می رسد در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این قضیه خیلی گیج کننده است در مقایسه با چشم، چیزهای بسیار بیشتری در این مورد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I must admit, it's puzzling in the extreme just how these books found their way here.
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم، این که چگونه این کتاب‌ها به اینجا راه پیدا کردند، بسیار گیج‌کننده است
[ترجمه ترگمان]باید اذعان کنم که این کتاب ها چگونه راهشان را به اینجا پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scientists are puzzling over the results of the research on the drug.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در مورد نتایج تحقیقات روی این دارو گیج هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در مورد نتایج تحقیقات درباره این دارو گیج کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His letter poses a number of puzzling questions.
[ترجمه گوگل]نامه او تعدادی سوال گیج کننده را مطرح می کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This whole business is very puzzling.
[ترجمه گوگل]کل این تجارت بسیار گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی گیج کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is something rather remarkable and puzzling about this description.
[ترجمه گوگل]چیزی نسبتاً قابل توجه و گیج کننده در این توصیف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was puzzling over the wording of the second paragraph when the phone rang.
[ترجمه گوگل]در مورد جمله بندی پاراگراف دوم گیج بودم که تلفن زنگ زد
[ترجمه ترگمان]وقتی تلفن زنگ زد، من گیج و سردرگم شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• perplexing, baffling; confusing, confounding; enigmatic, not easily understood

پیشنهاد کاربران

معماگونه
توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : puzzle
✅️ اسم ( noun ) : puzzle / puzzlement
✅️ صفت ( adjective ) : puzzled / puzzling
✅️ قید ( adverb ) : _
شگفت انگیز
پیچیده و غامض
difficult to explain or understand
شگفت آور، حیرت انگیز، تعجب انگیز، معمایی
گیج کننده

بپرس