• (1)تعریف: a condition of being mystified or confused. • مشابه: perplexity
• (2)تعریف: some thing, person, or situation that causes mystification or confusion. • مشابه: enigma, perplexity
جمله های نمونه
1. He stared at the words in complete puzzlement.
[ترجمه گوگل]با گیج کامل به کلمات خیره شد [ترجمه ترگمان]او با حیرت به کلمات خیره شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'll never forget the look of puzzlement on his face.
[ترجمه سیروس] من هیچوقت اون نگاه مبهوتی که روی صورتش بود رو فراموش نمیکنم
|
[ترجمه گوگل]من هرگز نگاه گیج و متحیر صورتش را فراموش نمی کنم [ترجمه ترگمان]هرگز قیافه او را فراموش نخواهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I was left with puzzlement as to the existence or non-existence of God.
[ترجمه گوگل]در مورد وجود یا عدم وجود خدا در حیرت مانده بودم [ترجمه ترگمان]با سرگشتگی و حیرتی از وجود یا وجود خدا به جا مانده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Slowly the wonder faded, shading into puzzlement.
[ترجمه گوگل]به آرامی این شگفتی محو شد و به گیج تبدیل شد [ترجمه ترگمان]شگفتی به تدریج محو شد و دست و پایش را میان حیرت فرو برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A state of temporary confusion or puzzlement is at the heart of all learning.
[ترجمه سیروس] هیچوقت اون مبهوت روی صورتش رو فراموش نمیکنم
|
[ترجمه گوگل]حالت سردرگمی یا گیج شدن موقت در قلب همه یادگیری است [ترجمه ترگمان]حالت سردرگمی و سردرگمی موقتی در قلب همه یادگیری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chuck stared down at him in puzzlement for a moment.
[ترجمه گوگل]چاک برای لحظه ای متحیر به او خیره شد [ترجمه ترگمان]چاک و برای لحظه ای هاج و واج به او خیره شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She shook her head in puzzlement.
[ترجمه گوگل]با تعجب سرش را تکان داد [ترجمه ترگمان]سرش را با حیرت تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mainstream economists profess much puzzlement over the failure of the rate of productivity growth to accelerate so far in this decade.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان جریان اصلی نسبت به سرعت بخشیدن به نرخ رشد بهره وری تا کنون در این دهه اظهار تعجب زیادی می کنند [ترجمه ترگمان]اقتصاد دانان از شکست نرخ رشد بهره وری برای تسریع در این دهه بحث می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He frowned in puzzlement.
[ترجمه گوگل]مات و مبهوت اخم کرد [ترجمه ترگمان]او با حیرت اخمی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Three hours later, to our puzzlement, a small fishing boat scurried up in our wake, firing red distress rockets.
[ترجمه گوگل]سه ساعت بعد، در کمال تعجب، یک قایق ماهیگیری کوچک به دنبال ما دوید و راکتهای مظلوم قرمز را شلیک کرد [ترجمه ترگمان]سه ساعت بعد، یک قایق کوچک ماهیگیری کوچک در حالی که از خواب بیدار شده بود، سراسیمه از خواب بلند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Theodora stood for a moment staring with puzzlement into the dark.
[ترجمه گوگل]تئودورا برای لحظه ای ایستاد و با گیج به تاریکی خیره شد [ترجمه ترگمان]لحظه ای ایستاد و مات و مبهوت به تاریکی خیره شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her flag of meanings dimmed in puzzlement.
[ترجمه گوگل]پرچم معانی او در حیرت کم رنگ شد [ترجمه ترگمان]مسدود کننده معانی او با سرگشتگی از بین رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There we found Nina a mixture of puzzlement and impatience after being detained for five very boring hours.
[ترجمه گوگل]در آنجا متوجه شدیم نینا آمیزه ای از گیج و بی حوصلگی پس از پنج ساعت بازداشت بسیار کسل کننده بود [ترجمه ترگمان]در آنجا نی نا را پس از پنج ساعت سکوت آمیخته با حیرتی و بی قراری پیدا کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Puzzlement outside the country has been matched by even greater anxiety within it.
[ترجمه گوگل]گیج شدن در خارج از کشور با اضطراب حتی بیشتر در داخل آن مطابقت دارد [ترجمه ترگمان]خارج از کشور با نگرانی بیشتری در این زمینه تطبیق داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید