1. to wad putty into a crack
زاموسقه (زاماسکه) در درزی چپاندن
2. The hole has been stopped up with putty.
3. As soon as she starts crying, I'm putty in her hands.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه شروع به گریه می کند، من در دستانش بتونه هستم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شروع به گریه کرد، من در دست او هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She'll persuade him. He's like putty in her hands.
[ترجمه گوگل]او را متقاعد خواهد کرد او مثل بتونه در دستان اوست
[ترجمه ترگمان]او را متقاعد خواهد کرد مثل موم در دستانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The putty gives a good seal round the window.
[ترجمه گوگل]بتونه مهر و موم خوبی به دور پنجره می دهد
[ترجمه ترگمان]بتونه یک آب بندی خوب در اطراف پنجره ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her face was rather blunt, the features unfinished putty dabs, and now it was swollen with crying.
[ترجمه گوگل]صورتش نسبتاً صاف بود، بتونه هایش ناتمام بود و حالا از گریه متورم شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش نسبتا کند بود، با آن features که هنوز ناتمام مانده بود، و حالا با گریه و زاری باد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Use solvent and a putty knife or large screwdriver.
[ترجمه گوگل]از حلال و چاقوی بتونه یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از حلال و یک پیچ گوشتی یا پیچ گوشتی بزرگ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The joint is made with putty or mastic and a gutter bolt holds the two lengths together.
[ترجمه گوگل]اتصال با بتونه یا ماستیک ساخته می شود و یک پیچ ناودانی این دو طول را در کنار هم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]مفصل با بتونه یا mastic ساخته می شود و یک bolt فاضلاب دو طول را با هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was putty in her hands from the beginning.
10. No doubt she was as putty in his desirable hands.
[ترجمه گوگل]بدون شک او مانند بتونه در دستان مطلوب او بود
[ترجمه ترگمان]بی شک مثل موم در دست مطلوب او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Buy a putty pencil, like a red grease marking pencil.
[ترجمه گوگل]یک مداد بتونه بخرید، مانند یک مداد مارک گریس قرمز
[ترجمه ترگمان]یه مداد putty بخر مثل یه مداد رنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Apply enough pressure to force surplus putty out of the rebate 8 Lightly smooth with your fingers or with an old paintbrush.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی فشار وارد کنید تا بتونه اضافی را از تخفیف خارج کنید
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی فشار وارد کنید تا بتونه سبک را از ۸ آهسته به آرامی با انگشتان خود و یا با یک قلم مو لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was a woman of such beauty and charm that men were putty in her hands.
[ترجمه گوگل]او زنی با چنان زیبایی و جذابیتی بود که مردان در دستانش بتونه بودند
[ترجمه ترگمان]او زنی بود از این زیبایی و زیبایی که مردان در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He looked very ill and his face was the colour of putty .
[ترجمه گوگل]خیلی مریض به نظر می رسید و صورتش به رنگ بتونه بود
[ترجمه ترگمان]بسیار بیمار به نظر می رسید و صورتش از رنگ موم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید