putrescence

/pjuːˈtresns//pjuːˈtresns/

معنی: فساد، پوسیدگی، گندیدگی
معانی دیگر: putrescencty گندیدگی

جمله های نمونه

1. When putrescence is fought against and probity is promoted nowadays in our country, it is significant for us to review Mao Tzedong's theory and practice against putrescence .
[ترجمه گوگل]وقتی امروزه در کشور ما با پوسیدگی مبارزه می‌شود و عفت ترویج می‌شود، بررسی نظریه و عملکرد مائو تسه‌دونگ در برابر پوسیدگی برای ما مهم است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Skin flap putrescence in 6 cases of control group conduced prosthesis shift or outside and lack of handle.
[ترجمه گوگل]پوسیدگی فلپ پوستی در 6 مورد از گروه شاهد باعث جابجایی پروتز یا خارج و نداشتن دسته شد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The predominance of ultimate putrescence microflor was Lactic acid bacteria with 80 %, the next were Pseudomonas with 11 %; Staphylococcus with 6 %; Bacillus with 2 %.
[ترجمه گوگل]غالب میکروفلور پوسیدگی نهایی، باکتری اسید لاکتیک با 80 درصد، پسودوموناس با 11 درصد بود استافیلوکوک با 6 درصد؛ باسیل با 2٪
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The X-ray exhibition and clinic of astragal putrescence of 9 cases were analysed.
[ترجمه گوگل]نمایشگاه اشعه ایکس و کلینیک پوسیدگی اختری 9 مورد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه اشعه ایکس و کلینیک of putrescence از ۹ مورد آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The astragal putrescence may be disassembled into three stage: putrescence stage, evolve stage and resume stage.
[ترجمه گوگل]پوسیدگی اختری ممکن است به سه مرحله تجزیه شود: مرحله پوسیدگی، مرحله تکامل و مرحله از سرگیری
[ترجمه ترگمان]The astragal ممکن است به سه مرحله تقسیم شوند: مرحله putrescence، مرحله تکامل و مرحله رزومه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion Putrescence of part of the flap is very often the complication. Breast reconstruction by TRAM after radical mastectomy for breast cancer is a safe and effective treatment.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پوترسانس بخشی از فلپ اغلب عارضه آن است بازسازی سینه توسط TRAM پس از ماستکتومی رادیکال برای سرطان سینه یک درمان ایمن و موثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بخشی از دریچه اغلب پیچیدگی است بازسازی سینه توسط tram پس از برداشتن mastectomy radical برای سرطان پستان یک درمان ایمن و موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wanton philosophers, children of putrescence.
[ترجمه گوگل]فیلسوفان وانتون، فرزندان پوسیدگی
[ترجمه ترگمان]wanton فیلسوف، فرزندان of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kinds of chronic hepatitis have the symptom of liver cell putrescence, inflammation and fibrosis.
[ترجمه گوگل]انواع هپاتیت مزمن دارای علائم پوسیدگی سلول های کبدی، التهاب و فیبروز هستند
[ترجمه ترگمان]بیماری هپاتیت chronic بیماری سلول های کبد، التهاب و تصلب بافت کبد داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods: The X - ray exhibition and clinic of astragal putrescence of 9 cases were analysed.
[ترجمه گوگل]روش کار: نمایشگاه اشعه ایکس و کلینیک پوسیدگی اختری 9 مورد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: نمایشگاه اشعه ایکس و کلینیک astragal putrescence از ۹ مورد آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Native-chicken soup which contains much nutrition is suitable for the growth of bacterium, resulting in the putrescence of the product.
[ترجمه گوگل]سوپ مرغ بومی که حاوی مواد مغذی زیادی است برای رشد باکتری و در نتیجه پوسیدگی محصول مناسب است
[ترجمه ترگمان]سوپ جوجه - مرغ که حاوی مواد غذایی بسیاری است برای رشد باکتری ها مناسب است که منجر به تولید محصول می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This type of virus is more likely to evolve and mutate in this much filth and putrescence .
[ترجمه گوگل]احتمال تکامل و جهش این نوع ویروس در این تعداد کثیفی و پوسیدگی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]این نوع ویروس محتمل تر است که در این کثافت و putrescence رشد کرده و تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective:probing the function mechanism of ZhengGu TongPiDan in curing dyssymphysis, non-bacteroidal bone putrescence and chronic osteomyelitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی مکانیسم عملکرد ZhengGu TongPiDan در درمان دیس سمفیز، پوسیدگی استخوان غیر باکتریایی و استئومیلیت مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش مکانیسم عملکرد ZhengGu در درمان dyssymphysis، putrescence استخوان non و osteomyelitis مزمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shows the pathologic structure of decayed tooth, pulpitis, apical putrescence, paradentitis and apical abscess.
[ترجمه گوگل]ساختار پاتولوژیک دندان پوسیده، پالپیت، پوسیدگی آپیکال، پارادنتیت و آبسه آپیکال را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ساختار pathologic دندان کرم خورده، pulpitis، apical putrescence، paradentitis و رویانی راس را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You may wash it with water without worrying about the fragility to damp, worm-eaten an putrescence, which are the defects of traditional wooden furniture.
[ترجمه گوگل]می توانید بدون نگرانی از شکنندگی پوسیدگی مرطوب و کرم خورده که از عیوب مبلمان چوبی سنتی است، آن را با آب بشویید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است آن را با آب بشویید بدون این که نگران شکنندگی آن برای رطوبت، خوردن کرم خورده باشید، که نقص های مبلمان چوبی سنتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فساد (اسم)
mortification, decline, decay, decadence, dissolution, spoil, turpitude, fornication, depravity, vice, depravation, degeneration, degeneracy, corruption, immorality, necrosis, putrefaction, putrescence, invalidity, harlotry, vitiation

پوسیدگی (اسم)
decay, rottenness, putrefaction, putrescence

گندیدگی (اسم)
putrefaction, putrescence, putridity, sepsis

انگلیسی به انگلیسی

• rot, decomposition; smelliness caused by decomposition, foulness caused by decay

پیشنهاد کاربران

بپرس