put the roses back in your cheeks

پیشنهاد کاربران

( دوباره ) رنگ به رخسار کسی آوردن / باعث شدن کسی دوباره سالم و شاداب به نظر برسد - عبارت/اصطلاح
A vacation will put the roses back in your cheeks
باعث بازگشت سلامتی و سرزندگی ( به ظاهر کسی ) شدن - عبارت/اصطلاح
...
[مشاهده متن کامل]

Some good food and rest should put the roses back in her cheeks
کسی را دوباره سرحال و قبراق کردن ( بعد از بیماری یا خستگی ) - عبارت/اصطلاح
The fresh mountain air will put the roses back in your cheeks
شادابی و طراوت را به چهره کسی بازگرداندن - عبارت/اصطلاح
Hearing the good news really put the roses back in his cheeks