انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
**Translation in Farsi:** متوقف کردن، جلوگیری کردن، یا پایان دادن به چیزی
- - -
... [مشاهده متن کامل]
**Farsi:** باران برنامه های پیک نیک ما را متوقف کرد. 🌧️
**Farsi:** مقررات جدید گسترش شرکت را متوقف کرد. 📜
**Farsi:** کاهش ناگهانی بودجه پروژه تحقیقاتی را متوقف کرد. 💸
**Farsi:** مامان به ما اجازه نداد قبل از شام آب نبات بخوریم. 🍬
**Farsi:** استعفای مدیرعامل مذاکرات ادغام را متوقف کرد. 👔
"کلاه مرگ که قاضیان ایرلندی زمان اعلام حکم اعدام می گذاشته اند؛
- - -
* ( مدیر جلوی ایده ما را گرفت چون خیلی پرهزینه بود. ) * 🚫💰
* ( هوای بد باعث لغو برنامه پیک نیک ما شد. ) * 🌧️🚫
* ( دولت به دلیل نگرانی های زیست محیطی پروژه را متوقف کرد. ) * 🌱❌
* ( آسیب دیدگی اش رویای او برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه ای را نابود کرد. ) * 🏃♂️💔
* ( معلم قبل از اینکه دانش آموزان بتوانند شوخی شان را انجام دهند، جلوی آن را گرفت. ) * 🎭❌
✍️ "پایان دادن به چیزی"/ متوقف کردن یا پایان دادن به چیزی؛ خنثی کردن یا مانع شدن.
✍️✍️می تواند نماد متوقف کردن برنامه ها، اقدامات یا ایده ها از پیشرفت باشد.
... [مشاهده متن کامل]
👈مترادف؛ Halt, stop, terminate, squash
👇مثال؛
جلوگیری کردن
مانع شدن
متوقف کردن
Put the brakes on
the rules put the kibosh on that plan.
مانع شدن
متوقف کردن
جلوی چیزی را گرفتن