put teeth into

انگلیسی به انگلیسی

• made valid, made enforceable

پیشنهاد کاربران

to establish or increase the effectiveness of
ایجاد کردن یا بیشتر کردن اثربخشی و کارایی چیزی
مثال : to put teeth into the law
اجرایی کردن - اعتبار بخشیدن - معتبر کردن

بپرس