کسی رو تو رو دروایسی گذاشتن
یا معذورات اخلاقی گذاشتن
یا معذورات اخلاقی گذاشتن
کسی رو تو رودربایستی گذاشتن
Don't put me on the spot
منو تو رودربایستی نذار
منو تو رودربایستی نذار
سوال جواب کردن کسی - سین جین کردن کسی
کسی را خجالت زده کردن کسی را در وضعیت دشواری قرار دادن
کسی را با سوال پرسیدن تحت فشار گذاشتن کسی را تحمیل کنیم که پاسخ سوال ما را بدهد