put pen to paper

جمله های نمونه

1. It's time you put pen to paper and replied to that letter from your mother.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که قلم را روی کاغذ بیاوری و به نامه مادرت پاسخ بدهی
[ترجمه ترگمان]وقتش است که قلم را بگذاری روی کاغذ و به آن نامه از مادرت جواب بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He then put pen to paper, and soon a stream of adjectives was flowing.
[ترجمه گوگل]سپس قلم را روی کاغذ گذاشت و به زودی جریانی از صفت ها جاری شد
[ترجمه ترگمان]سپس قلم را روی کاغذ گذاشت، و طولی نکشید که رشته ای از صفات در جریان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So why not put pen to paper and win a wardrobe of fashions.
[ترجمه گوگل]پس چرا قلم روی کاغذ نگذارید و کمد لباسی از مدها را برنده شوید
[ترجمه ترگمان]پس چرا قلم را نگذاریم و یک گنجه لباس را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And striker Geoff Ferris is likely to put pen to paper for 12 months.
[ترجمه گوگل]و جف فریس مهاجم احتمالا 12 ماه قلم روی کاغذ خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]و striker فریس به احتمال زیاد به مدت ۱۲ ماه قلم را به کاغذ خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So if you are fun-loving and open-minded, put pen to paper.
[ترجمه گوگل]پس اگر اهل سرگرمی و ذهن باز هستید، قلم را روی کاغذ بیاورید
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر شما عاشق و صادق باشید، قلم به کاغذ بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Argentine defender put pen to paper on a four - year deal today after completing a medical.
[ترجمه گوگل]مدافع آرژانتینی امروز پس از اتمام تست پزشکی قراردادی 4 ساله امضا کرد
[ترجمه ترگمان]مدافع آرژانتین امروز بعد از تکمیل پزشکی، قلم را بر روی یک قرارداد چهار ساله قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even the modestly educated sought an elevated tone put pen to paper before the 1960 s.
[ترجمه گوگل]حتی تحصیلکرده‌های متوسط ​​هم قبل از دهه 1960 به دنبال لحن بلندی بودند که قلم روی کاغذ بیاورد
[ترجمه ترگمان]حتی افراد تحصیلکرده با فروتنی به دنبال یک لحن عالی بودند که پیش از دهه ۱۹۶۰ قلمش را روی کاغذ گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whenever he put pen to paper he was at a loss for the right words to break the news.
[ترجمه گوگل]هر زمان که قلم را روی کاغذ می‌گذاشت، از یافتن کلمات مناسب برای انتشار خبر غافل می‌شد
[ترجمه ترگمان]هر بار که قلمش را روی کاغذ می گذاشت، برای شکستن این خبر از دست رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Excitedly he put pen to paper, ripping a hole in it with a slight tearing sound.
[ترجمه گوگل]با هیجان قلم را روی کاغذ گذاشت و با صدای خفیف پارگی سوراخی در آن ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]قلم را روی کاغذ گذاشت و با صدایی آهسته سوراخی در آن ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We'll have to put pen to paper at once.
[ترجمه گوگل]باید فوراً قلم را روی کاغذ بیاوریم
[ترجمه ترگمان]باید فورا قلم را به کاغذ بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've just put pen to paper Fernando, how does it feel?
[ترجمه گوگل]شما فقط قلم را روی کاغذ گذاشتید فرناندو، چه حسی دارد؟
[ترجمه ترگمان]تو همین الان قلم را گذاشتی روی کاغذ دن فرنان، چه احساسی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some authors make thorough mental preparation before they put pen to paper.
[ترجمه گوگل]برخی از نویسندگان قبل از اینکه قلم را روی کاغذ بیاورند، آمادگی ذهنی کاملی دارند
[ترجمه ترگمان]برخی نویسندگان قبل از اینکه قلم را به کاغذ بگذارند، آمادگی ذهنی کاملی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've thought about what I'm going to write, but I haven't yet put pen to paper.
[ترجمه گوگل]به این فکر کرده ام که قرار است چه چیزی بنویسم، اما هنوز قلم روی کاغذ نیاورده ام
[ترجمه ترگمان]به چیزی که می خواهم بنویسم فکر کرده ام، اما هنوز قلم را به کاغذ نذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In February of 1942 and again in May of that year he had put pen to paper and logged his past.
[ترجمه گوگل]در فوریه 1942 و بار دیگر در ماه مه همان سال او قلم را روی کاغذ آورد و گذشته خود را ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]در فوریه ۱۹۴۲ و دوباره در ماه مه همان سال، قلم را روی کاغذ گذاشت و گذشته خود را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• write down, record, put in writing

پیشنهاد کاربران

بپرس