put one’s neck on the line

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: خودتو به خطر انداختن – ریسک شخصی کردن – جونتو کف دست گرفتن – خودتو وسط گذاشتن
در زبان محاوره ای: خودتو انداختی وسط، جونتو گذاشتی کف دستت، کله خر شدی واسه یه نفر
🔹 مترادف ها:
take a risk – stick one’s neck out – go out on a limb – put oneself on the line – gamble
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
He put his neck on the line by speaking out against the boss.
با اعتراض به رئیس، خودش رو به خطر انداخت.
I’m not putting my neck on the line for someone who won’t back me up.
واسه کسی که پشتمو نمی گیره، جونمو کف دستم نمی ذارم.
She really put her neck on the line to make that movie happen.
واقعاً خودشو وسط گذاشت تا اون فیلم ساخته بشه.