عبارت ( phrase )• : تعریف: to start or diligently pursue some hard or tedious work, esp. in a spirit of resignation.
جون کندن، زیاد تلاش کردنKeep ones mind toحفظ تمرکز روی چیزیGet someone's teeth into something با تمام توان روی چیزی کار کردنWorking hardبه کوب کار کردن، زحمت کشیدن، سگ دو زدن+ عکس و لینک