put on a show

پیشنهاد کاربران

به اجرا گذاردن، به نمایش گذاردن
در مقابل دیگران فیلم بازی کردن یا تظاهر کردن به منظور حفاظت کردن و فاش نشدن رازی
همون فیلم بازی کردن خودمونی
در مقابل دیگران فیلم بازی کردن یا تظاهر کردن به منظور حفاظت و فاش نشدن رازی
Put on a . . . show
To make a good, poor, etc. attempt at doing something, especially in spite of difficulties
To put on a show :
To attempt, do, or perform something with a particular level of quality
( "specified before "show )

شو برگزار کردن
نقش بازی کن

بپرس