به تعویق انداختن/ یک اصطلاح است که به تأخیر، تعلیق یا متوقف کردن چیزی برای مدتی اشاره دارد.
مترادف؛ Postpone, Delay, Suspend, Hold off, Put on hold
مثال؛
The company decided to put the expansion plans on ice until the economy stabilizes.
... [مشاهده متن کامل]
We had to put our vacation on ice due to unexpected expenses.
His promotion was put on ice after the management reshuffle.
زمینه استفاده: این اصطلاح معمولاً در تجارت، تصمیمات شخصی و مدیریت پروژه برای نشان دادن تعویق استفاده می شود.
مترادف؛ Postpone, Delay, Suspend, Hold off, Put on hold
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
زمینه استفاده: این اصطلاح معمولاً در تجارت، تصمیمات شخصی و مدیریت پروژه برای نشان دادن تعویق استفاده می شود.