put into sharp relief

پیشنهاد کاربران

مورد توجه قرار دادن
To cause something to stand out sharply or be vividly visible or noticeable.
باعث شدن که چیزی به وضوح برجسته شود یا به وضوح قابل مشاهده یا قابل توجه باشد.
برجسته کردن/ انگشت نما کردن/ وضوح بسیار بخشیدن به/
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
The unique architecture of the building was put into sharp relief by the plain green fields surrounding it.
معماری منحصربه فرد این بنا با مزارع سرسبز اطراف آن برجسته شد.
We use light pastel colors on the walls to put the artwork into sharp relief.
ما از رنگ های پاستلی روشن روی دیوارها استفاده می کنیم تا آثار هنری را به صورت برجسته درآوریم.

بپرس