put something into perspective: با یک تشبیه، آن را روشن کردن؛
روشن ساختن یک موضوع یا هر چیز دیگر، با مقایسۀ آن با موضوع یا چیزی مشابه که قابل فهمتر است.
روشن ساختن یک موضوع یا هر چیز دیگر، با مقایسۀ آن با موضوع یا چیزی مشابه که قابل فهمتر است.
مدنظر قراردادن
یا نوعی ژرف اندیشی
یا نوعی ژرف اندیشی
داشتن درک درست یا برداشت درست؛ داشتن دیدگاهی درست
( از بالا ) مشاهده کردن
چیزی را در چشم انداز دیگری قرار دادن
چیزی را از منظر دیگری نگریستن
لحاظ کردن
مشخص کردن
مشخص کردن
منطقی برخورد کردن
نگاه کردن به چیزی از زاویه ای دیگر
we're talking about a tiny bird living in the forest. to put it into perspective, I add a coin next to its picture now you can imagine the right size
داریم راجب پرنده ی کوچکی صحبت میکنیم که در جنگل زندگی میکنه. "برای اینکه از زاویه ای دیگه بهش نگاه کنیم" ( به این قضیه ) من یک سکه کنار عکسش قرار میدم حالا شما میتونید تصور کنید اندازه اصلیشو
... [مشاهده متن کامل]
داریم راجب پرنده ی کوچکی صحبت میکنیم که در جنگل زندگی میکنه. "برای اینکه از زاویه ای دیگه بهش نگاه کنیم" ( به این قضیه ) من یک سکه کنار عکسش قرار میدم حالا شما میتونید تصور کنید اندازه اصلیشو
... [مشاهده متن کامل]
با نظرداشت جمیع جهات
از منظر تازه ای دیدن، عوض کردن/ تغییر دادن نگاه/دیدگاه نسبت به چیزی
you can put your worries into perspective when you realise how many people in the world are so much worse off than you
طرز نگاهت را می توانی نسبت به نگرانیهایت تغییر دهی وقتی که درک کنی چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار بدتر از تو دارند. - درک اینکه چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار وخیمتر از ما دارند، می تواند دیدگاهمان را نسبت به نگرانیهایمان تغییر دهد.
... [مشاهده متن کامل]
طرز نگاهت را می توانی نسبت به نگرانیهایت تغییر دهی وقتی که درک کنی چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار بدتر از تو دارند. - درک اینکه چه تعداد از انسانها شرایطی بسیار وخیمتر از ما دارند، می تواند دیدگاهمان را نسبت به نگرانیهایمان تغییر دهد.
... [مشاهده متن کامل]
میشه یه جورایی شفاف سازی کردن چیزی مثلا : ( عامیانه خودمون شنیدید میگن بزار روشنت کنم به قولی حالیت کنم )
You don't think it's that big a deal? Well, let me put it into perspective for you: each of us will get 10 years in prison if we're caught.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)