put in for


درخواست کردن، داوطلب شدن

جمله های نمونه

1. Did you put in for that post in the library that you were speaking about the other day?
[ترجمه گوگل]آیا برای آن پست در کتابخانه که روز گذشته در مورد آن صحبت می کردید، قرار دادید؟
[ترجمه ترگمان]آیا این پست را در کتابخانه که در آن روز داشتید صحبت می کردید به داخل اتاق آوردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Richard's finally put in for his driving test.
[ترجمه گوگل]بالاخره ریچارد در آزمون رانندگی شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد بالاخره امتحان رانندگی را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are you going to put in for that job?
[ترجمه گوگل]آیا قرار است برای آن شغل وارد شوید؟
[ترجمه ترگمان]می خوای این کار رو بکنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I put in for a pay increase.
[ترجمه گوگل]برای افزایش حقوق گذاشتم
[ترجمه ترگمان]من برای افزایش حقوق ثبت نام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I decided to put in for a job as deputy secretary.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم به عنوان معاون منشی استخدام شوم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم به عنوان معاون وزیر کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They've put in for more money for the building of the new highway.
[ترجمه گوگل]آنها پول بیشتری برای ساخت بزرگراه جدید گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ساخت بزرگراه جدید پول بیشتری خرج کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And what was more, he had put in for a divorce.
[ترجمه گوگل]و از این گذشته، او برای طلاق قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]و آنچه بیش از این بود، برای طلاق داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the meantime, put in for a divorce.
[ترجمه گوگل]در ضمن برای طلاق قرار بدید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، برای طلاق استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Almost every word has been put in for a purpose and needs to be commented upon.
[ترجمه گوگل]تقریباً هر کلمه ای برای هدفی درج شده است و نیاز به اظهار نظر دارد
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر کلمه به یک هدف اختصاص داده شده است و باید در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So then I had to put in for another grant because he'd smashed every damn thing.
[ترجمه گوگل]پس مجبور شدم برای کمک هزینه دیگری بپردازم زیرا او همه چیز لعنتی را شکسته بود
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین مجبور شدم به خاطر یه بخشش دیگه، به خاطر اینکه اون همه چیز لعنتی رو خرد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When they put in for repairs at Genoa and encounter Deronda at the hotel, she hopes to speak with him.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها برای تعمیرات در جنوا قرار می گیرند و در هتل با دروندا روبرو می شوند، او امیدوار است که با او صحبت کند
[ترجمه ترگمان]وقتی در جنوآ مشغول تعمیر شدند و با Deronda در هتل روبرو شدند، امیدوار است با او صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yes, her husband had asked her to put in for £500 worth of shares.
[ترجمه گوگل]بله، شوهرش از او خواسته بود که 500 پوند سهام بگذارد
[ترجمه ترگمان]بله، شوهرش از او خواسته بود ۵۰۰ پوند به قیمت سهام بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Just put in for any campus and send it over to us.
[ترجمه گوگل]فقط برای هر پردیس قرار دهید و آن را برای ما ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]فقط برو تو محوطه دانشگاه و بفرستش پیش ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They asked if I had put in for the job [ post ].
[ترجمه گوگل]آنها پرسیدند که آیا من برای این کار [پست] قرار داده ام
[ترجمه ترگمان]آن ها از من پرسیدند که آیا این کار را برای شغل کرده ام [ پست ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With your permission, I should like to put in for a transfer.
[ترجمه گوگل]با اجازه شما میخواهم برای جابجایی اقدام کنم
[ترجمه ترگمان]با اجازه شما، من دوست دارم برای انتقال پول آماده بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس