put food on the table

انگلیسی به انگلیسی

• arrange food on a dining table; (slang) provide for one's family, financially support one's family

پیشنهاد کاربران

گیر آوردن یا فراهم کردن غذا ( ب عنوان امرارمعاش )
دستم به دهنم میرسه
تامین خانواده، تامین مایحتاج خانه ( اصطلاح است )

بپرس