[ترجمه امیر] لطفا کتاب را سرجای خود در قفسه بگذارید
|
[ترجمه گوگل] لطفا کتاب را دوباره در قفسه بگذارید [ترجمه ترگمان] لطفا کتاب را روی قفسه بگذارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. One cannot put back the clock.
[ترجمه A.A] کسی نمیتونه زمان را به عقب برگردونه
|
[ترجمه گوگل]آدم نمی تواند ساعت را به عقب برگرداند [ترجمه ترگمان]آدم نمی تواند ساعت را کنار بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You cannot put back the clock.
[ترجمه A.A] شما نمیتوانید عقربه ساعت را عقب بکشید
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید ساعت را به عقب برگردانید [ترجمه ترگمان] نمیتونی ساعت رو عقب بندازی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Poor trading figures put back our plans for expansion.
[ترجمه گوگل]ارقام ضعیف معاملات، برنامه های ما را برای توسعه عقب نشینی می کند [ترجمه ترگمان]ارقام فروش ضعیف برنامه های خود برای توسعه را کنار گذاشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bad weather put back the building of the road.
[ترجمه گوگل]هوای بد ساختمان جاده را عقب انداخت [ترجمه ترگمان]هوای بد ساختمان جاده را روشن کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you fail your examination,you will be put back a whole year.
[ترجمه گوگل]اگر امتحان خود را رد کنید، یک سال تمام به عقب می افتید [ترجمه ترگمان]اگر examination را رد کنید، یک سال تمام عقب خواهید ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fire accident in the workshop has put back production.
[ترجمه گوگل]حادثه آتش سوزی در کارگاه تولید را عقب انداخته است [ترجمه ترگمان]حادثه آتش سوزی در این کارگاه تولید را پشت سر گذاشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We cannot put back the clock.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم ساعت را به عقب برگردانیم [ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم ساعت را کنار بگذاریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. By midnight he had put back nearly two bottles of wine.
[ترجمه گوگل]تا نیمهشب، تقریباً دو بطری شراب را برگرداند [ترجمه ترگمان]نصف شب نزدیک بود دو بطری شراب بنوشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The meeting has been put back to next Thursday.
[ترجمه گوگل]این نشست به روز پنجشنبه آینده موکول شد [ترجمه ترگمان]این جلسه به پنج شنبه آینده موکول شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The date had been put back from March to April.
[ترجمه گوگل]این تاریخ از مارس تا آوریل به تعویق افتاده بود [ترجمه ترگمان]این تاریخ از ماه مارس تا آوریل به تعویق انداخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The ship put back to port.
[ترجمه گوگل]کشتی به بندر بازگردانده شد [ترجمه ترگمان]کشتی به بندر باز آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The meeting has been put back to next week.
[ترجمه گوگل]این جلسه به هفته آینده موکول شد [ترجمه ترگمان]جلسه به هفته آینده موکول شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This afternoon's meeting has been put back to next week.
[ترجمه گوگل]جلسه عصر امروز به هفته آینده موکول شد [ترجمه ترگمان]جلسه بعد از ظهر به هفته آینده موکول شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This fire could put back the opening date by several weeks.
[ترجمه گوگل]این آتش سوزی می تواند تاریخ افتتاحیه را چند هفته عقب بیاندازد [ترجمه ترگمان]این آتش می تواند تاریخ افتتاح را تا چند هفته به تعویق بیاندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The lorry drivers' strike has put back our deliveries by over a month.
[ترجمه گوگل]اعتصاب رانندگان کامیون تحویل ما را بیش از یک ماه عقب انداخته است [ترجمه ترگمان]اعتصاب رانندگان کامیون تحویل ما را بیش از یک ماه کاهش داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• returned
پیشنهاد کاربران
سر جای خود برگرداندن
✅به عقب برگرداندن ( تاریخ و زمان ) How the Russian war is putting unfashionable food back on our plates
روی هم سوار کردن
سر جای خود نشاندن بازنشاندن در جای خود
- بگذار سر جاش - بگذار سر جای خودش - بگذار سر جای اولش - برگردان سر جای خودش - برگردان سر جای اولش
مثل قبل در آوردن
return sth to its place
سر جاى خود گذاشتن
قراردادن در سر جای خو I put some fruit back in refrigerator