• : تعریف: to save for a future time. • مشابه: leave, reserve, save, shelve
- We finished the cake, but I put a piece aside for you.
[ترجمه Fateme Aminian] ما کیک رو تموم کردیم ، ولی من یه تیکه واست کنار گذاشتم: )
|
[ترجمه گوگل] کیک رو تموم کردیم ولی یه تیکه برات گذاشتم کنار [ترجمه ترگمان] ما کیک رو تموم کردیم اما یه تیکه از تو گذاشتم کنار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She put aside the book she was reading when her visitor entered the room.
[ترجمه گوگل] وقتی مهمانش وارد اتاق شد کتابی را که در حال خواندن بود کنار گذاشت [ترجمه ترگمان] کتاب را کنار گذاشت که وقتی مهمان وارد اتاق شد، کتاب می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We don't have time to discuss that issue today, so let's put it aside for now.
[ترجمه گوگل] ما امروز وقت نداریم درباره آن موضوع بحث کنیم، پس فعلا آن را کنار بگذاریم [ترجمه ترگمان] امروز وقت نداریم که در مورد این موضوع صحبت کنیم، پس بیایید آن را برای الان کنار بگذاریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. We should put aside and postpone all other reforms; that we have but one task-----the istruction of the people, the diffusion of education, the ecourgement of science----on that day a great step will have then been taken in our rgenerion.
[ترجمه گوگل]ما باید همه اصلاحات را کنار بگذاریم و به تعویق بیندازیم که ما فقط یک وظیفه داریم ----- آموزش مردم، اشاعه آموزش، تشویق علم ---- در آن روز قدم بزرگی در نسل ما برداشته خواهد شد [ترجمه ترگمان]ما باید همه اصلاحات دیگر را کنار بگذاریم و به تعویق بیاندازیم، که ما یک وظیفه داریم - - the مردم، انتشار آموزش، علوم سیاسی - - در آن روز یک گام بزرگ در rgenerion ما گرفته خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He's put aside a tidy sum for his retirement.
[ترجمه گوگل]او یک مبلغ منظم برای بازنشستگی خود کنار گذاشته است [ترجمه ترگمان]مبلغی را هم برای بازنشستگی خودش کنار گذاشته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. For you, I can put aside all the.
[ترجمه گوگل]برای تو، من می توانم همه چیز را کنار بگذارم [ترجمه ترگمان]برای تو، من می توانم همه را کنار بگذارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Put aside all Facing the misunderstanding to keep cool.
[ترجمه گوگل]همه را کنار بگذارید تا با سوء تفاهم روبرو شوید [ترجمه ترگمان]همه رو در مقابل سو تفاهم قرار بده تا خونسرد باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Facing the sea, put aside all the bad mood, to see would be his white.
[ترجمه گوگل]رو به دریا، همه حال بد را کنار بگذار، تا ببینم سفیدش می شود [ترجمه ترگمان]روبرو شدن با دریا، تمام حالت بد را کنار گذاشت تا سفیدی او را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You must put aside your pride and call her.
[ترجمه Fateme] تو باید غرورت رو بذاری کنار و به اون زنگ بزنی.
|
[ترجمه گوگل]باید غرورت را کنار بگذاری و به او زنگ بزنی [ترجمه ترگمان]باید غرورت را کنار بگذاری و به او زنگ بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They decided to put aside their differences.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند اختلافات خود را کنار بگذارند [ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند اختلاف های خود را کنار بگذارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She's put aside a tidy sum for her retirement.
[ترجمه گوگل]او یک مبلغ مرتب برای بازنشستگی خود کنار گذاشته است [ترجمه ترگمان]مبلغی را که برای بازنشستگی او تهیه کرده بود کنار گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He put aside the papers after a cursory study.
[ترجمه گوگل]پس از مطالعه ای گذرا، اوراق را کنار گذاشت [ترجمه ترگمان]کاغذها را پس از یک مطالعه سرسری به کناری نهاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Every week I put aside a few pounds for a new TV.
[ترجمه گوگل]هر هفته چند پوند برای یک تلویزیون جدید کنار می گذارم [ترجمه ترگمان]هر هفته چند پوند برای یه تلویزیون جدید کنار گذاشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Encourage children to put aside some of their pocket-money to buy Christmas presents.
[ترجمه گوگل]کودکان را تشویق کنید تا مقداری از پول جیبی خود را برای خرید هدایای کریسمس کنار بگذارند [ترجمه ترگمان]کودکان را تشویق کنید که مقداری از پول توجیبی خود را کنار بگذارند تا هدایای کریسمس بخرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My father wanted me to have some money put aside for a rainy day.
[ترجمه گوگل]پدرم از من می خواست که برای یک روز بارانی مقداری پول کنار بگذارم [ترجمه ترگمان]پدرم از من خواست که مقداری پول برای روز مبادا کنار بگذارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Senate and the Assembly put aside political differences to pass the aid package.
[ترجمه گوگل]سنا و مجلس برای تصویب بسته کمکی اختلافات سیاسی را کنار گذاشتند [ترجمه ترگمان]مجلس سنا و مجلس اختلافات سیاسی را کنار گذاشتند تا بسته کمکی را تصویب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I put aside a little every month for a deposit on a house.
[ترجمه گوگل]من هر ماه مقداری را برای سپرده گذاری در خانه کنار می گذارم [ترجمه ترگمان]من هر ماه یه کمی پول خرج خونه کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You must put aside your pride and apologise to him.
[ترجمه گوگل]باید غرورت را کنار بگذاری و از او عذرخواهی کنی [ترجمه ترگمان]باید غرورت را کنار بگذاری و از او عذرخواهی کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• save; store; set aside
پیشنهاد کاربران
در صورتی که برای زمان به کار بره، به معنای اینه که یه زمانی را برای کاری در نظر بگیرید و اختصاص بدید، مثلا Put aside 20 min per day for exercising