put an end


معنی: موقوف کردن

مترادف ها

موقوف کردن (فعل)
stop, abolish, suppress, finish, put an end, suspend

پیشنهاد کاربران

به معنی پایان دادن به کاری
پایان یابد ، نزاع ختم شود ،
Possible military dimention case for Iran should be closed the international atomic energy agency allowing to put an end
بعد یا ابعاد پرونده احتمالی نظامی ایران باید بسته شودبا آژانس انرژی اتمی و اجازه ختم آن رو بدهد
Allowing معنی تسهیل هم میده

بپرس