put ahead


1- (عقربه های ساعت را) جلو آوردن 2- ترجیح دادن، مهم تر شمردن

پیشنهاد کاربران

تقاضای ترجمه مفهوم کامل the way he put his head to side .
تک تک کلمات مفهومه ولی معنایکامل منظور گوینده مفهوم نیست در مورد یک بیمار هست که در راه و در ماشین بوده اند و شخصی در باره بیمار فقط این متنو نوشته : آیا بیمار با ابثین حرکات توجه و محبت خودشو به طرف نشان ثبت داده؟ یا این سر برگرداندن ) البته با درک و ترجمه من ( بمفهوم مردن بیمار میباشد ؟ ممنونم با احترام . آیا میتونم گاهی چند سطر برای ترجمه بفرستم؟
...
[مشاهده متن کامل]

معنی : the way he put his head to side
پیش انداختن، جلو انداختن
Knowing this will put you ahead of most students because the majority don’t know it.
put ( sb or sth ) ahead of ( sb or sth ) :
ارج و منزلت بیشتری دادن به، مقدم داشتن، ارزش بیشتری قائل بودن برای . . . نسبت به
You really shouldn't put the needs of your company ahead of the needs of your family.
شما واقعاً نباید نیازهای شرکت خود را مقدم بدارید از نیازهای خانواده خود.

بپرس