pussy


معنی: پیشی، گربه، دخترک، چرک دار، گربه وار، چرکی
معانی دیگر: دارای یا مانند چرک، ریمی، شوخگین، پژاگن، پر چخ، (عامیانه) رجوع شود به: catkin، (زننده) کس، ناز، (زننده) زن، (زننده) جماع، گایش، ریم الود، بیدمشک، شبدرصحرایی، مثل پیشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pussies
(1) تعریف: (informal) a cat or kitten (used affectionately).
مشابه: cat

(2) تعریف: (vulgar slang) the vulva.
مشابه: snatch

(3) تعریف: (offensive slang) a woman, or sexual intercourse with a woman.
صفت ( adjective )
حالات: pussier, pussiest
• : تعریف: like or full of pus.

مترادف ها

پیشی (اسم)
pussy, antecedence, precedence, priority, kitty, precedency

گربه (اسم)
pussy, puss, cat, grimalkin

دخترک (اسم)
pussy, puss, chit, doll

چرک دار (صفت)
purulent, suppurative, pussy

گربه وار (صفت)
pussy, cat-like

چرکی (صفت)
addle, purulent, suppurative, septic, pussy

انگلیسی به انگلیسی

• cat, feline; (slang) vagina, female genitals (vulgar); sexual intercourse (slang)
discharging pus, secreting a greenish-white fluid (about an infection)
you can refer to a cat as a pussy or a pussy cat; an informal word.

پیشنهاد کاربران

دودور. ( اِ ) ( اصطلاح عامیانه ) کنایه از شرمگاه زنان است و در مقام دشنام گویند: فلان به دودور دادارش خندید. ( از فرهنگ لغات عامیانه ) .
دریا . کنایه از شرمگاه زنان. ( از آنندراج ) :
عشق می آرد دل افسرده ما را به شور
مطرب ار طوفان بود دریای لنگردار را.
صائب.
گوهر خود را چو آوردی سلامت برکنار
کشتی تن را به این دریای بی لنگر گذار.
...
[مشاهده متن کامل]

صائب ( از آنندراج ) .
کتلها درو چون سرین زنان
که دریا بود از نشیبش عیان.
اشرف ( از آنندراج ) .

عامیانه این معانی را هم می دهد:
مرد ترسو، مرد ضعیف، مردنما
Slang. A man regarded as weak, timid, or unmanly.
معنی های مختلف داره با توجه به جمله مثلا:
Pussy cat: گربه ناز و کیوت
اما در کل به معنای واژن استفاده میشه
پالان . ( اِ ) سُرین. نشیمن گاه. شرم ِ زن ؟ : وقتی بر سر منبر تذکیر میگفت [ صدرالدین عمربن محمد خرم آبادی ] و سخن گرم شده بود و پیوسته عادت داشتی که دستار بر میان دو ابرو نهادی و در آن غلو کردی ، رقعه ای نبشتند بجهت تخجیل او را، که دستار بر تر نه که روزی خدای میدهد. بدیهة این رباعی بگفت :
...
[مشاهده متن کامل]

یک شهر حدیث من و اشعار من است
در هر کنجی سخن ز گفتار من است
گر پیش نهم یا سپس ای مرد سره
پالان زن تو نیست دستار من است.
( از لباب الالباب عوفی ) .
لوزی که بود خرد بود گوشت بگیرد
چون ریش درآورد فروکاهد پالان.
طیّان.

کص زن، واژن
کُص، معادل بریتیشش میشه cunt , البته معنی ترسو هم میده
هاون . کنایه از فرج زن یعنی موضع جماع ایشان هم هست. فرج زن. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . این کلمه در عربی به صورتهای هاوَن و هاوُن و هاوون آمده است.
Eve's custom house
obsolete The vagina. The phrase refers to the Biblical Eve.
حر. [ ح ِرر ] ( ع اِ ) شرم زن. عورت زن. فرج زن. لغتی است از حِر مخففه که در حِرْح مذکور است. ( منتهی الارب ) . رجوع به حرح شود. ج ، احراح :
این هجو را جواب کن ار مرد شاعری
ای تو و شعرت ازدر مخراق و مخرقه
ورنه برو به کون زن خویش پای سای
ای حر مادرت بسر خر محرقه.
سوزنی.
زندگی
گویش تهرانی
عورت:زندگیش پیدا بود!
به پسرای سفید مفید و تر و تمیز یا به اصطلاح به بچه خونگی ها هم میگن پوسی، همچنین نوعی کوکایین هم محسوب میشه که به وایت پوسی معروفه!
شکر. [ ش َ / ش ِ ] ( ع اِ ) شرم زن یا گوشت آن. ج ، شِکار. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . شرم زن. ( یادداشت مؤلف ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ) :
بزن دست بر شکر من تک تکک تک
...
[مشاهده متن کامل]

چنان چون زغاره برد مهربانو.
؟ ( از لغت فرس اسدی ، نسخه خطی نخجوانی ) .
|| ( اِمص ) جماع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . آرمیدن با زن.

abraham’s bosom n.
[punning on the biblical use meaning the ‘abode of the dead’, e. g. at Luke 16:22: ‘The beggar died, and was carried by the angels into Abraham’s bosom. ’ In both SE and sl. senses the implication is of ‘lying on’]
the vagina
open charms ( n. ) ( also open C, wide C )
the vagina
middle kingdom ( n. ) [a pun on SE Middle Kingdom, in ancient Egypt, the 11th and 12th dynasties ( 22–18C BC ) , doubtless a back - handed tribute to the Victorian fascination with things Egyptian]=
the vagina
middle cut ( n. )
( US black ) the vagina
mousehole ( n. )
the vagina
corner cupboard ( n. ) [the ‘corner’ being the fork of the legs]
the vagina
warming pan =
the vagina
nature’s treasury ( n. ) ( also nature’s workshop, treasury of love )
the vagina
golden doughnut ( n. )
the vagina
joy hole ( n. ) [note hole n. 1 ( 1 ) ]
( US ) the vagina
joy box ( n. )
vagina
fruitful vine [it ‘bears flowers’ ( menstruation ) every month]
the vagina
penwiper ( n. )
the vagina
tunnel ( of love ) ( n. )
the vagina
two - leaved book ( n. )
the vagina
bear - garden ( n. )
the vagina
green meadow ( n. ) [greens n. 1 ]
the vagina
wayside ditch n
also wayside fountain
the vagina
way - in
south of the border
( US ) below the waist, usu. referring to the vagina
road to a christening ( n. ) ( also road to heaven, way to heaven ) =
the vagina
beauty spot ( n. )
the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
hairyfordshire n.
[pun on English county Herefordshire and the pubic hair n. ( 1 ) ]
the vagina.
hairburger ( n. ) =
( US ) the female genitals
fuckhole ( n. ) [hole n. 1 ( 1b ) ]
the vagina; the female genitals
fuck funnel ( n. )
( US ) the vagina
mother of all souls ( n. ) [a blasphemous joke]=
the vagina
dead - end street ( n. ) [synon. for cul - de - sac; there is in dead an extra implication of passivity on the woman’s part]=
the vagina
Miss Brown ( n. ) ( also brown madam, Madam Brown ) [joc. /euph. use of proper name; Grose’s ms text makes it clear that Farmer ( 1896 ) is a misreading]
the vagina
Venus’s mark n. =
the vagina
Venus’s glove n
the vagina
c. 1602 [UK] Shakespeare Troilus and Cressida IV v: Your quondam wife swears still by Venus’ glove
dark hole ( n. ) = the vagina
Venus’s highway n.
also Venus’s anvil, . . . court, …cradle, . . . cup, . . . field, . . . hall, . . . honeypot, . . . mark, . . . wrinkle, garden of Venus, grove of…, gulf of. . . , hill of. . . , mount of…, mouth of…, shrine of. . . , temple of…=
[lit. euph. ]
the vagina
garden of Eden ( n. ) ( also garden of Venus ) [play on SE]=
the vagina
garden of delight ( n. ) [play on SE]=
the vagina
garden n.
also garden stuff=
1. the vagina, thus garden hedge, the female pubic hair.
2. pubic hair
rose n.
[literary euph. ]=
the vagina, esp. of a virgin; thus pluck a rose, to deflower
flower - pot ( n. )
the vagina.
lock of ( all ) locks ( n. )
the vagina
keyhole n.
[SE/key n. 1 hole n. 1 ( 1b ) ]
the vagina.
gatehouse n. =
the vagina
water - kettle ( n. )
( mid - 17C ) the vagina
waterbox ( n. ) ( also watercourse, watergap , watergate ) [note D’Urfey, Pills to Purge Melancholy ( 1719 ) : ‘She knew him for a Workman that had the ready skill / To open well her Water - gate, and best supply her Mill’]=
the vagina
love lane n.
the vagina.
love’s paradise ( n. )
the vagina.
love hole ( n. )
( US ) the vagina
love flesh ( n. )
the vagina
love box ( n. ) [box n. 1 ( 1a ) /SE box]
( US ) the female genitals
cock holder ( n. )
the vagina.
cock alley ( n. ) =
the female genitals; thus take a turn in Cock Alley/Lane, to have sexual intercourse
toothless gibbon ( n. )
the vagina
pleasure boat ( n. ) ( also pleasure conduit, . . . girth, . . . pit, . . . place )
the vagina
چهارلب = [ چ َ / چ ِ ل َ ] ( ص مرکب ) آنکه لب برین و زیرین او هر دو شکاف دارد. ( یادداشت مؤلف ) . که لب بالا و پائینش شکاف داشته باشد. || ( اِ مرکب ) شرم زنان را گویند، که دو لب کوچک و دو لب بزرگ دارد.
snatch
taboo informal a very offensive word for a woman’s sex organ
Do not use this word
چشمه ٔ سوزن . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) چشم سوزن را گویند. ( انجمن آرا ) . کنایه از سوراخ سوزن است . ( آنندراج ) . سَم ُ الخِیاط :
این جهان با دل تو تنگ تر است
از دل مور و چشمه ٔ سوزن .
...
[مشاهده متن کامل]

فرخی .
تا پیل چو یک فریشم پیله
اندر نشود بچشمه ٔ سوزن
شاها توبزیر فر یزدان مان
بدخواه تو زیر دست آهرمن .
عسجدی .
چشمه ٔ سوزن محیط بحر نتواند شدن
در دل تنگم محیط بحرچون گنجیده است .
صائب ( از آنندراج ) .
و رجوع به چشم سوزن شود. || کنایه از نهایت تنگی . ( برهان ) . بمعنی تنگی نیز آمده . ( انجمن آرا ) : سوراخی به تنگی چشمه ٔ سوزن . || تنگ چشمی باشد. ( برهان ) . کنایه از تنگ چشمی و تنگ نظری . و رجوع به چشم سوزن شود. || باصطلاح لوطیان کنایه از فرج است . ( از آنندراج ) :
مستور گلی که پرده اش دامن تست
لب تشنه بسان چشمه ٔ سوزن تست .
هر لحظه شکفتن و دگر غنچه شدن
رسمی است که مخصوص گل گلشن تست .
شفائی ( از آنندراج ) .

خوشگاه . [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) به اصطلاح لوطیان فرج است . ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) . جای خوش آمدن در شرم زن .
- خوشگاه رس ؛نوعی از آرمیدن با زن که بر سر شست یعنی نرانگشت پانشسته کنند و چنان حرکت دهند که شرم از سر رحم درگذرد و به بن رحم رسد. ( آنندراج ) .
کاف مسطح . [ ف ِم ُ س َطْ طَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به اصطلاح لولیان ( لوطیان ) فرج . ( آنندراج از بهار عجم ) :
خامه اش کامد کلید مخزن اسرار کون
ساخت آن کاف مسطح قفل گنج شایگان .
ظهوری ( از آنندراج ) .
بترجا. [ ب َ ت َ / ب َت ْ ت َ ] ( اِ مرکب ) مخفف بدترجا، جای بدتر. آنجا که بد است . || کنایه از قبل و دبر که بتازی عورتین گویند. ( از فرهنگ رشیدی ) ( از انجمن آرای ناصری ) . کنایه از عورتین است که مقعد مردان و فرج زنان باشد. ( برهان قاطع ) . هرچه نه بدتر. مقعد. تحت . کون . عقبه . پشت . شرم . مقعد مردان و فرج زنان . ( ناظم الاطباء ) :
...
[مشاهده متن کامل]

غنچه گر پیش آن دهن خندد
به بتر جای خویشتن خندد.
سراج الدین سگزی .
ای به روی دلبران چربیده پشت پای تو
به ز بهتر جای خوبانست بتر جای تو.
سعید اشرف .
|| مابین ناخن و گوشت را هم گفته اند که چرک درآن جمع می شود. ( برهان قاطع ) . فرجه ٔ مابین ناخن و گوشت که در آنجا چرک جمع گردد. ( ناظم الاطباء ) .

دفتر نمدی ( نمدین ) ؛ کتاب نمدین . بیاض نمدی ( نمدین ) . کنایه ازفرج زن . ( غیاث ) ( آنندراج ) .
چاک ران. [ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از فرج. ( آنندراج ) ( غیاث ) . فرج. ( ناظم الاطباء ) :
شکر گوئید ای سپاه و چاکران
رسته اید از شهوت و از چاک ران.
مولوی.
خچورسغد. [ خ ُ س َ ] ( اِخ ) نام جایی است دشوار از ملک آذربایجان که تنگناها دارد و راهش صعب المرور است . ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . رجوع به خچور در این لغت نامه شود. ایروان کنونی . || ( اِ مرکب ) کنایه از اندام نهانی زنانست . ( از آنندراج ) :
...
[مشاهده متن کامل]

چه خاری از قلم برگ گل نو
خچورسغدکی گردد قلمرو.
از محسن تاثیر در تعریف این عضو ( از آنندراج ) .

نوش چشمه . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) چشمه ٔ نوش . در بیت زیر کنایت از شرم زن است : خواست تا نوش چشمه را خاردمُهراز آب حیات بردارد. نظامی .
سرچشمه نیل ؛ کنایه از شرم زن :
به سرچشمه نیل رغبت نمود
که آن پایه را دیده نادیده بود.
نظامی.
1 - vulgar/ slang
a woman's genitals
زننده، عامیانه/ آلت تناسلی زن، کُس، فرج
2 - offensive
women in general, considered sexually
اهانت آمیز/ زنان سکسی و هات
3 - derogatory/informal
a weak, cowardly, or effeminate man
تحقیرآمیز، غیر رسمی/ مرد ضعیف، ترسو و زن صفت
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pussy• https://www.dictionary.com/browse/pussy
معانی مختلف داره ولی بهترین استفادش
don't be a pussy
بزدل نباش
ترسو نباش
یکم چیز داشته باش جیگر
آلت تناسلی زنان ،
کص کش
ترسو
بزدل
گربه
معنی های اصلی pussy هستند
دوتا معنی داره
کص زن
بچه گربه یا پیشی ملوس
اولی بیشتر به کار میبرن
کص
بهترین تعریفش[ ناناز] یا [گوگولی] یا [ناز] حتی به الت تناسلی زن هم تو فارسی بعضیا از واژگان ناناز یا گوگول یا ناز استفاده میکنن.
بنابراین بهترین معنیش همون [ناناز] یا [گوگولی] یا [ناز] هست.
آلت تناسلی زنان ( ناز، ناناز، کص )
1. وقتی به یه مرد میگن یعنی یه مرد بی عرضه یا بی خ. ا. ی. ه
2. smelling like pussy بوی گه میدی ، بوی کثافت میدی
آلت تناسلی بانوان
مرد نازدار، sisy
۱. گربه ( pussy cat هم ممکنه بگن گاهی هم تنها میادش )
۲. بزدل - بی خایه - بی وجود - ریقو - بچه مامانی - ترسو coward - jellyfish - dastard - sissy
۳. کُس - آلت تناسلی زنانه - واژن ( vagina - twat - cunt - vulva )
1. I have a pussy as my pet
2. David you're such a pussy boy
3. I fucked my Girlfriend in the pussy and cummed in it. Now she is pregnant
* Pussy یک واژه informal هست
کلمات مرتبط با pussy :
■ Bladder : مثانه
■ Kidney : کلیه
■ Introitus : سوراخ واژن که آلت مردانه در آن فرو میرود
■Pubis : بخش شرمگاهی - قسمت بالای آلت تناسلی که موهای زائد می روید
■ Vulva : قسمت بیرونی و قابل مشاهده واژن شامل لب ها و کل واژن
■ Vagina : از cervix تا vulva یا همون دهانه بیرونی آلت تناسلی زنانه امتداد داره ( آلت تناسلی مردانه در حین سکس در واژن قرار میگیره )
Vagina اندام تناسلی زنانه هم نام دارد ( دستگاه و سیستم نیست )
■ Genital : ( صفت ) مربوط به اندام تناسلی
■ Genitalia : اندام های تناسلی
■ Hymen : پرده بکارت
■ Cervix : دروازه ورودی رحم
■ Uterus : رحم
■ Womb : رحم
■ Ovary : تخمدان ( غده تناسلی زن )
■ Egg : تخمک زن ( سلول تناسلی زن )
■ Ovulation : تخمک گذاری
■ Fallopian Tubes : لوله های فالوپ
■ Labia : لب های واژن
■ Labia majora : لب های بزرگ و بیرونی تر واژن
■ Labia minora : لب های کوچک واژن
■ Clitoris : چوچول - خروسک
■ Urethra : مجرای ادرار
■ Urinate : ادرار کردن
■ Piss و pee : ادرار و ادرار کردن
■ Grool : آب تولید شده از اندام جنسی ( خصوصا زنانه )
■ Breast : سینه
■ Tit و در جمع tits : پستان ها
■ Boobs : سینه ها - ممه
■ Nipple : نوک پستون - نوک سینه
■ Lactate : شیر ترشح کردن ( بدن موجود ماده )
■ Booty : باسن - کون
■ Asshole : سوراخ کون
■ Anus : مقعد
■ Ass : باسن - کون
■ Perineum : حد فاصل مقعد تا آلت تناسلی
■ Dick : کیر
■ Penis : آلت تناسلی مردانه
■ Cock : همون dick
■ Balls : بیضه - تخم - خایه
■ Testicle : بیضه - هسته داخلی کیسه بیضه ( غده تناسلی مرد )
■ Ball sack : پوست خایه
■ Spectrum : پوست بیضه - کیسه بیضه
■ Foreskin : پوستی که کله آلت تناسلی را پوشانده و وقتی ختنه میکنند آنرا بر میدارن طوری که glans مشخص میشه
■ Glans : کلاهک بدون foreskin آلت تناسلی مردانه
■ Vas deferens : لوله انتقال منی از بیضه ( مردانه )
■ Epididymis : لوله هایی که به testicle چسبیده و اسپرم های نابالغ رو نگهداری میکنند تا آن اسپرم های نابالغ به رشد کافی برسند و بالغ شوند
■ Reproductive organs : ارگان های تولید مثل
■ Copulate : تولید مثل کردن
■ Seminal vesicle : کیسه منی
■ Semen : منی
■ Sperm : اسپرم ( سلول تناسلی مردانه )
■ Cum : منی
■ Seed : منی
■ Ejaculation : انزال
■ Ejaculate : ارضا شدن
■ Prostate : پروستات
■ Skene gland : پروستات زنانه
پیشی
ترسو
الت زن
آدم احمق
کسخول
ترسو
بزدل
الت تناسلی زنان
معنی ناناز و گوگولیه ولی در حرف های عامیانه به معنی کص هستش.
به معنی
بامزه ، ناز ، حالتی که به انسان دست میده که به چیزی بگی ملوس
ترسو، پلشت
ناحیه تناسلی بانوان
آلت تناسلی زنان
اصطلاحا به دختران زیبا هم می گویند
such a pussy deude
بهترین تعریفش[ ناناز] یا [گوگولی] حتی به الت تناسلی دختر بچه هم تو فارسی بعضیا از کلمه ناناز یا گوگول یا ناز استفاده میکنن
بنا براین بهترین معنیش همون [ناناز] یا [گوگولی] هست
مثل گربه گوگولی
گربه ناناز
ویا…
دخترم نانازتو به کسی نشون ندیااا
یا
نزار کسی دست به گوگولت بزنه
ویا…
ناناز تو جز٦ اعضای خصوصی بدن توئه
بعضی وقت ها به گربه هم میگن
چرک دار، گربه وار، چرکی، آلت تناسلی زن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٨)

بپرس