pusillanimous

/ˌpjuːsɪˈlænɪməs//ˌpjuːsɪˈlænɪməs/

معنی: ضعیف، ترسو، بزدل، جبون
معانی دیگر: کم جرات

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pusillanimously (adv.), pusillanimity (n.), pusillanimousness (n.)
• : تعریف: shamefully timid; cowardly.
متضاد: brave, courageous, heroic, valiant, valorous
مشابه: spineless, timorous, yellow

- The actor portrays a snivelling, pusillanimous husband who is bullied by his shrewish wife.
[ترجمه گوگل] این بازیگر مردی بداخلاق و بداخلاق را به تصویر می کشد که توسط همسر زیرک خود مورد آزار و اذیت قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان] بازیگر زن husband را به تصویر می کشد که از سوی همسر shrewish مورد آزار و اذیت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The authorities have been too pusillanimous in merely condemning the violence.
[ترجمه گوگل]مقامات صرفاً خشونت را محکوم کرده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات بیش از اندازه از محکوم کردن خشونت ها طفره رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's too pusillanimous to stand up to his opponents.
[ترجمه گوگل]او بیش از آن ستمگر است که نمی تواند در مقابل مخالفانش بایستد
[ترجمه ترگمان]این قدر بزدل است که نمی تواند جلوی رقیبان خود بایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the citizens are avaricious, cowardly, pusillanimous, and love repose more than freedom, they do not hold out against the redoubled efforts of the government.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شهروندان بخل، ترسو، تهیدست باشند و بیش از آزادی به آرامش بپردازند، در مقابل تلاش مضاعف دولت مقاومت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شهروندان حریص، بزدل، بزدل، و عشق بیش از آزادی هستند، در برابر تلاش های مضاعف دولت مقاومت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only the South's pusillanimous response avoided a potentially violent confrontation this time.
[ترجمه گوگل]این بار فقط واکنش تهاجمی جنوب از یک رویارویی بالقوه خشونت آمیز جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]تنها واکنش بزدل آفریقای جنوبی این بار از یک رویارویی بالقوه خشونت بار اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The state or quality of being pusillanimous; cowardice.
[ترجمه گوگل]حالت یا کیفیت ناپسند بودن؛ بزدلی
[ترجمه ترگمان]حالت یا کیفیت ترس، بزدلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. African governments, though many are still pusillanimous, are turning against him.
[ترجمه گوگل]دولت‌های آفریقایی، اگرچه بسیاری از آنها هنوز ستمگر هستند، اما علیه او روی می‌آورند
[ترجمه ترگمان]دولت های آفریقایی، با اینکه بسیاری از آن ها هنوز بزدل هستند، به او حمله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Just so, pusillanimous ; prattling out little moralities that have been prattled into them, and afraid to live life.
[ترجمه گوگل]همینطور است، نابخردان پراکنده کردن اخلاقیات کوچکی که در آنها وجود دارد، و ترس از زندگی کردن
[ترجمه ترگمان]- درست است، بزدل؛ دایما درباره اخلاقیات کوچک که درباره دیگران وراجی می کنند وراجی می کنند و از زندگی کردن می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pusillanimous managers complain that they're forced to make these cuts by short-term oriented investors.
[ترجمه گوگل]مدیران ستمگر شکایت دارند که سرمایه گذاران کوتاه مدت مجبور به این کاهش هستند
[ترجمه ترگمان]مدیران Pusillanimous شکایت دارند که آن ها مجبور به ایجاد این کاهش از سوی سرمایه گذاران کوتاه مدت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pusillanimous man would not defend his own family.
[ترجمه گوگل]مرد خوار از خانواده خودش دفاع نمی کند
[ترجمه ترگمان]این مرد بزدل از خانواده خودش دفاع نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The comfort and security you are chasing can only be temporary with pusillanimous people like you prancing around.
[ترجمه گوگل]آسایش و امنیت شما فقط می تواند موقتی باشد با افراد بدجنسی مانند شما که دور و بر خود می چرخند
[ترجمه ترگمان]راحتی و امنیت شما تنها زمانی می تواند موقتی باشد که افرادی مثل شما در اطراف پرسه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man was not a grey-suit, not a whey-face, not a pusillanimous, coughing politician.
[ترجمه گوگل]آن مرد نه یک کت و شلوار خاکستری بود، نه یک چهره آب پنیر، نه یک سیاستمدار بداخلاق و سرفه کننده
[ترجمه ترگمان]آن مرد یک لباس خاکستری نبود، نه یک چهره کم نور، نه یک سیاست مدار بزدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Others would see the acceptance of this bounded walking environment as timid and pusillanimous.
[ترجمه گوگل]دیگران پذیرش این محیط پیاده‌روی محدود را ترسو و بی‌رحمانه می‌دانند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر پذیرش این محیط سیار محدود به عنوان ترسو و بزدل را خواهند دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And those old favorites, your friends and mine: sycophantic, phlegmatic, and, of course, top of the bill - pusillanimous.
[ترجمه گوگل]و آن موارد مورد علاقه قدیمی، دوستان شما و من: متعصبانه، بلغمی، و، البته، در بالای لایحه - مضحک
[ترجمه ترگمان]و اون favorites قدیمی، دوست تو و من: sycophantic، phlegmatic و البته بالای این لایحه - بزدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Moderation, cooperation, compromise, and bipartisanship are lame reflections of a pusillanimous past and of a "pathetic and exhausted leadership" incapable of winning elections.
[ترجمه گوگل]اعتدال، همکاری، سازش، و دوحزبی بودن، بازتاب لنگ گذشته‌ای فاسد و «رهبری رقت‌بار و خسته» است که قادر به پیروزی در انتخابات نیست
[ترجمه ترگمان]میانه روی، میانه روی، سازش، و هم کاری حزبی، انعکاسی ناچیز از یک گذشته بزدل و ضعیف و \"رهبری ضعیف و ناتوان\" است که قادر به برنده شدن در انتخابات نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضعیف (صفت)
light, lean, anemic, weak, faint, weakly, feeble, flagging, anile, asthenic, slack, atonic, infirm, fragile, pusillanimous, sappy, puny, feeblish, languid, shaky, rickety, languorous, weakish, wonky, powerless

ترسو (صفت)
captive, shy, yellow, chicken-hearted, bashful, shamefaced, timid, meticulous, sheepish, timorous, skittish, pusillanimous, chicken-livered, lily-livered, gun-shy, poor-spirited, pigeon-hearted, weak-hearted

بزدل (صفت)
chicken-hearted, milk-livered, timorous, pusillanimous, chicken-livered, lily-livered, poor-spirited, weak-hearted

جبون (صفت)
timorous, pusillanimous, lily-livered, poor-spirited

انگلیسی به انگلیسی

• cowardly, timid, fearful
if you describe someone as pusillanimous, you mean that you think they are too timid and too scared to take risks; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Lacking courage or resolution 🐭
🔍 مترادف: Timid, cowardly
✅ مثال: His pusillanimous behavior made him an easy target for bullies
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pusillanimity
✅️ صفت ( adjective ) : pusillanimous
✅️ قید ( adverb ) : pusillanimously
بزدل
Wuss=coward

بپرس