🔸 معادل فارسی: 
نزدیک ۶۰ سالگی / در آستانه ی ۶۰ سالگی / داره شصت ساله می شه
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – سن ) :**
برای توصیف کسی که نزدیک به یک سن خاص ( در اینجا ۶۰ سال ) است، بدون اینکه دقیقاً به آن رسیده باشد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He’s pushing 60 but still runs marathons.
نزدیک شصت سالشه ولی هنوز ماراتن می دوه.
2. ** ( طنزآمیز – توصیفی ) :**
گاهی با لحنی شوخ طبعانه یا خودانتقادی برای اشاره به بالا رفتن سن
مثال: I may be pushing 60, but I still feel 30 inside.
شاید دارم شصت ساله می شم، ولی هنوز حس می کنم سی سالمه.
3. ** ( قابل تعمیم ) :**
این ساختار برای هر عدد ده دهی قابل استفاده ست:
- *pushing 30* → نزدیک سی
- *pushing 40* → رو به چهل
- *pushing 80* → داره هشتاد ساله می شه
________________________________________
🔸 مترادف ها:
approaching 60 – nearly 60 – almost 60 – getting close to 60 
نزدیک ۶۰ سالگی / در آستانه ی ۶۰ سالگی / داره شصت ساله می شه
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – سن ) :**
برای توصیف کسی که نزدیک به یک سن خاص ( در اینجا ۶۰ سال ) است، بدون اینکه دقیقاً به آن رسیده باشد
... [مشاهده متن کامل]
مثال: He’s pushing 60 but still runs marathons.
نزدیک شصت سالشه ولی هنوز ماراتن می دوه.
2. ** ( طنزآمیز – توصیفی ) :**
گاهی با لحنی شوخ طبعانه یا خودانتقادی برای اشاره به بالا رفتن سن
مثال: I may be pushing 60, but I still feel 30 inside.
شاید دارم شصت ساله می شم، ولی هنوز حس می کنم سی سالمه.
3. ** ( قابل تعمیم ) :**
این ساختار برای هر عدد ده دهی قابل استفاده ست:
- *pushing 30* → نزدیک سی
- *pushing 40* → رو به چهل
- *pushing 80* → داره هشتاد ساله می شه
________________________________________
🔸 مترادف ها: