pushchair

/ˈpʊʃtʃeər//ˈpʊʃtʃeə/

(انگلیس) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار (برای بچه) (push-chair هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a light four-wheeled seat for transporting children that are too young to walk far; stroller.

جمله های نمونه

1. It bounced along above the pushchair, flashing gold, red and silver in the sunshine.
[ترجمه گوگل]در امتداد بالای صندلی چرخدار پرید و در زیر نور خورشید به رنگ طلایی، قرمز و نقره‌ای می‌درخشید
[ترجمه ترگمان]روی زمین افتاد و با نور طلایی و طلایی و طلایی خورشید بالا و پایین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The undertaker took him in a pushchair like a baby.
[ترجمه گوگل]مرد تشییع‌کننده او را مثل بچه‌ها روی صندلی چرخدار برد
[ترجمه ترگمان]تابوت ساز او را مثل یک بچه در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was also pushing a double pushchair, bending over changing nappies and lifting the boys in and out of the car.
[ترجمه گوگل]من هم یک ویلچر دوتایی را هل می‌دادم، روی پوشک عوض می‌کردم و پسرها را داخل و خارج می‌کردم
[ترجمه ترگمان]همچنین در حال هل دادن دو pushchair بودم، در حالی که روی پوشک بچه خم شده بودم و بچه ها را داخل و خارج از ماشین بلند می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Theresa is wheeling a pushchair and trying to cope with the twins.
[ترجمه گوگل]ترزا در حال چرخاندن ویلچر است و سعی می کند با دوقلوها کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]ترزا در حال چرخاندن یک pushchair و تلاش برای کنار آمدن با دوقلوها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My Silver Cross pushchair came from there.
[ترجمه گوگل]صندلی چرخدار Silver Cross من از آنجا آمد
[ترجمه ترگمان] pushchair \"My\" از اونجا اومد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Close to ?13 38 will go on a pushchair, an average of ?70. 03 for the first car seat and around ?5 9on a high chair.
[ترجمه گوگل]نزدیک به 13 ? 38 روی یک صندلی چرخدار می رود، به طور متوسط ​​70? 03 برای اولین صندلی ماشین و حدود ?5 9 روی صندلی بلند
[ترجمه ترگمان]نزدیک به؟ ۱۳ ۳۸ به طور متوسط به یک pushchair خواهد رفت؟ ۷۰ ۳ برای اولین صندلی اتومبیل و اطراف آن؟ ۵ ۹ بر روی یک صندلی بلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who can fold up a pushchair, toddler and shopping and then get them all onto the bus?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند ویلچر، کودک نوپا و خرید را جمع کند و سپس همه آنها را سوار اتوبوس کند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند یک کودک نوپا، نوپا و بخرد را جمع کند و بعد همه آن ها را سوار اتوبوس کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perhaps Coun Thorne-Wallis should get out and about with the pushchair a little more.
[ترجمه گوگل]شاید کون تورن والیس باید کمی بیشتر با صندلی چرخدار بیرون بیاید و بچرخد
[ترجمه ترگمان]شاید هم ون تورن - و و الیس هم باید یه کمی بیشتر از این فرار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then she noticed we had a child with us in a pushchair.
[ترجمه گوگل]سپس متوجه شد که ما یک کودک را با خود در یک صندلی چرخدار همراه داریم
[ترجمه ترگمان]بعد متوجه شد که ما با هم یک بچه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is available now, priced around £169 for the pushchair and £139 for the carrycot.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در دسترس است، با قیمت حدود 169 پوند برای صندلی چرخدار و 139 پوند برای تخت حمل
[ترجمه ترگمان]اکنون در دسترس است و حدود ۱۶۹ میلیون پوند برای the و ۱۳۹ پوند برای the قیمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Obviously the eldest girl had been shopping: the folding pushchair had a shelf under the seat lumped high with plastic bags.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که بزرگ‌ترین دختر در حال خرید بوده است: صندلی چرخدار تاشو یک قفسه زیر صندلی داشت که با کیسه‌های پلاستیکی پر شده بود
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که دختر بزرگ تر خرید کرده بود: the تاشو روی صندلی زیر صندلی پر از کیسه های پلاستیکی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At Penarth alone the discarded items collected ranged from timber and aluminium cans to an old pushchair frame.
[ترجمه گوگل]تنها در پنارت، اقلام دور ریخته شده جمع آوری شده از چوب و قوطی های آلومینیومی گرفته تا یک قاب صندلی چرخدار قدیمی را شامل می شد
[ترجمه ترگمان]در Penarth، آیتم های دور افتاده جمع آوری شده از قوطی های چوب و آلومینیوم گرفته تا یک قاب pushchair قدیمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your reviewer found that a chubby woman with a baby in a pushchair partially blocked the view and would not budge.
[ترجمه گوگل]بازبین شما متوجه شد که یک زن چاق با یک کودک روی صندلی چرخدار تا حدی جلوی دید را گرفته است و تکان نمی‌خورد
[ترجمه ترگمان]ارزیاب شما متوجه شد که یک زن چاق با یک بچه در a تا حدی جلوی دید را گرفته است و تکان نمی خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (british) type of foldable children's stroller
a pushchair is a small chair on wheels, in which a small child can sit and be wheeled around.
(british) type of foldable children's stroller

پیشنهاد کاربران

بپرس