پیشبرد
پشت سر گذاشتن موانع و سختی ها
آب کردن یخها
طرح یا پیشنهادی را رسماً قبولاندن و اجرایی کردن
رد شدن از میان آب
به تصویب رساندن
با دست دیگران را وادار به حرکت کردن تا راهی برای عبور باز شود.
از مانعی عبور کردن
از مانعی عبور کردن
( حرف خود را ) به کرسی نشاندن، به تایید رساندن
این ور و اون ور کشاندن کسی
به تصویب رساندن، به تایید رساندن ( به ویژه در جلسات و به طور رسمی )
از سد چیزی گذشتن، مانعی را ( بزور ) رد کردن It helps you push through winter and in immaculate style
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)