push the envelope

پیشنهاد کاربران

فراتر رفتن از مرزهای معمول، نوآوری کردن، خطر کردن
یک اصطلاح عامیانه است به معنای تلاش برای عبور از محدودیت های موجود، نوآوری کردن یا انجام کاری جسورانه و غیرمعمول
مترادف؛
reak boundaries, innovate, take risks, go beyond limits
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
"This artist really pushes the envelope with her experimental style. " ( این هنرمند واقعاً با سبک تجربی اش مرزها رو جابه جا می کنه. )
"The company is known for pushing the envelope in tech innovation. " ( این شرکت به خاطر نوآوری های جسورانه در فناوری شناخته شده است. )
"He always tries to push the envelope in comedy, even if it offends some people. " ( او همیشه سعی می کنه در طنز مرزها رو جابه جا کنه، حتی اگه بعضی ها ناراحت بشن. )
- این عبارت از هوافضا و پرواز آزمایشی گرفته شده. در آنجا، "flight envelope" به محدوده ای از شرایط پروازی گفته می شه که برای هواپیما ایمن است. وقتی خلبانان آزمایشی سعی می کردند "push the envelope" کنند، یعنی مرزهای ایمنی را برای کشف توانایی های واقعی هواپیما فشار می دادند.
📌 امروزه این اصطلاح در زمینه های مختلفی مثل هنر، فناوری، ورزش، و حتی سیاست استفاده می شه — هر جا که کسی بخواد جسورانه از چارچوب های معمول عبور کنه.

Go beyond common ways of doing something, be innovative
مرزها را جا به جا کردن
به محدودیت ها افزودن، گره را تنگ تر کردن، شدیدتر برخورد کردن، شرایط را سخت تر کردن، قوانین سخت تر وضع کردن، فشار را بیشتر کردن
اصطلاح )
فراتر از مرز ها رفتن، محدودیت ها را کنار زدن!
کنایه از نوآوری و ایده پردازی!
مترادف با اصطلاح های:
Push the boundaries
Push the limits
همگی از نظر مفهوم مشابه هم بوده و به معنای
...
[مشاهده متن کامل]

پیشگام بودن در خلاقیت و انجام کارهایی است که قبلا انجام نشده اند!
If you want to make a name for yourself in the art world, then you can't be afraid of pushing the envelope
اگر میخواهید در دنیای هنر برای خودتان یک نامی دست و پا کنید، پس نمی توانید نگران درهم شکستن مرزها و محدودیت ها باشید! /از نوآوری و خلاقیت هراسی نداشته باشید!