push around

پیشنهاد کاربران

✍️"امر و نهی کردن"/ برخورد با کسی به صورت تحکمی یا رئیس مآبانه، اغلب با استفاده از ترساندن یا خشونت برای مجبور کردن افراد به اطاعت از خواسته ها یا دستورات خود.
✍️✍️اعمال کنترل یا سلطه بر کسی با رفتار زورمندانه یا مستبدانه
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛
Bully
Domineer
Boss around
👇مثال؛
He always tries to push around his coworkers, but they eventually stood up to him.
She felt pushed around by her demanding manager and decided to find a new job.
Kids who are pushed around by bullies often struggle with self - confidence.

زور گفتن به کسی
در بازی های ورزشی یعنی به شدت شکست خوردن.
push teaming around
با حالت دستوری بگی چیکار بکن چیکار نکن
توهین کردن مثال، I don't like being pushed around in crowdsدوست ندارم توی جمعیت بهم توهین بشه
قلدری کردن
پس زدن

اجبار کردن، مجبور کردن
زورگویی کردن - قلدری کردن - تحکیم کردن
هی دستور دادن، امر و نهی کردن
( push about )
وادار کردن و دستور دادن ( به صورت توهین آمیز و همراه با بی ادبی )

بپرس