purview

/ˈpɜːrˌvjuː//ˈpɜːvjuː/

معنی: حدود، وسعت، میدان، چشم رس، میدان دید، حدود صلاحیت، مواد اساسی، قلمرو اجراء
معانی دیگر: گستره، حوزه، قلمرو، رسایی، موضوع مورد بحک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the sphere, extent, or scope of anything, such as authority or understanding.

(2) تعریف: in law, that which is provided, encompassed, or covered by a statute.

جمله های نمونه

1. This case falls outside the purview of this particular court.
[ترجمه گوگل]این پرونده خارج از صلاحیت این دادگاه خاص است
[ترجمه ترگمان]این پرونده خارج از حیطه این دادگاه ویژه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That, however, was beyond the purview of the court; it was a diplomatic matter.
[ترجمه گوگل]با این حال، این خارج از صلاحیت دادگاه بود این یک موضوع دیپلماتیک بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال این موضوع خارج از موضوع دربار بود و این یک موضوع دیپلماتیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This matter comes within the purview of the Department of Health.
[ترجمه گوگل]این موضوع در اختیار وزارت بهداشت است
[ترجمه ترگمان]این موضوع در محدوده وزارت بهداشت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are questions that lie outside the purview of our inquiry.
[ترجمه گوگل]اینها سوالاتی هستند که خارج از حوزه تحقیق ما هستند
[ترجمه ترگمان]اینها سوالاتی هستند که خارج از حوزه تحقیقات ما قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those authors who operate independently of Palace purview soon discover that doors are quickly locked, bolted and barred to inquiry.
[ترجمه گوگل]آن دسته از نویسندگانی که مستقل از حوزه کاخ کار می کنند، به زودی متوجه می شوند که درها به سرعت قفل، پیچ و مهره می شوند و مانع از تحقیق می شوند
[ترجمه ترگمان]آن نویسندگانی که مستقل از حوزه کاری کاخ عمل می کنند به زودی کشف می کنند که درها به سرعت قفل شده اند، چفت شده اند و به تحقیق و تفحص دسترسی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or is that kind of worrying the purview only of adults?
[ترجمه گوگل]یا این نوع نگرانی فقط مربوط به بزرگسالان است؟
[ترجمه ترگمان]یا آیا این نوعی نگرانی برای بزرگسالان است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Salary negotiations are normally not within the purview of the president.
[ترجمه گوگل]مذاکرات حقوق و دستمزد معمولاً در صلاحیت رئیس جمهور نیست
[ترجمه ترگمان]مذاکرات حقوق معمولا در محدوده رئیس جمهور نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Purview : Darkness, decay, ectoplasm, enervation, ghosts, soul stealing.
[ترجمه گوگل]موضوع: تاریکی، پوسیدگی، اکتوپلاسم، انرژی، ارواح، دزدی روح
[ترجمه ترگمان]تاریکی، پوسیدگی، ectoplasm، enervation، ارواح، روح دزدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Preparing another of database and purview administer make the communication more safer.
[ترجمه گوگل]تهیه دیگری از پایگاه داده و مدیریت حوزه، ارتباط را ایمن تر می کند
[ترجمه ترگمان]آماده کردن دیگر پایگاه داده و مدیریت اجرایی، برقراری ارتباط را ایمن تر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mental imagery belongs to the purview of philosophy and cognitive psychology.
[ترجمه گوگل]تصویرسازی ذهنی به حوزه فلسفه و روانشناسی شناختی تعلق دارد
[ترجمه ترگمان]تصویرسازی ذهنی به حوزه فلسفه و روانشناسی شناختی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Remote system access is the purview of ssh and its derivatives, scp and sftp.
[ترجمه گوگل]دسترسی به سیستم از راه دور در اختیار ssh و مشتقات آن، scp و sftp است
[ترجمه ترگمان]دسترسی به سیستم از راه دور قلمرو of و مشتقات آن، scp و sftp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some of the bank's lending operations come under/within the purview of the deputy manager, and some are handled directly by the manager.
[ترجمه گوگل]برخی از عملیات وام دهی بانک در حیطه اختیارات قائم مقام است و برخی نیز مستقیماً توسط مدیر انجام می شود
[ترجمه ترگمان]برخی از عملیات های وام دهی بانک تحت نظر معاون مدیر قرار می گیرد و برخی به طور مستقیم توسط مدیر اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These are questions that lie outside / that do not come within the purview of our inquiry.
[ترجمه گوگل]اینها سؤالاتی هستند که در خارج هستند / در حیطه اختیارات تحقیق ما نیستند
[ترجمه ترگمان]اینها سوالاتی هستند که بیرون از آن ها قرار دارند \/ این در حوزه تحقیقات ما قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But committee chairmen clearly have stepped out on issues within their purview.
[ترجمه گوگل]اما روسای کمیته ها به وضوح در مورد موضوعاتی که در حیطه صلاحیت خود هستند قدم برداشته اند
[ترجمه ترگمان]اما روسای کمیته به روشنی از مسائل درون قلمرو خود کناره گیری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حدود (اسم)
limit, range, run, ambit, periphery, precinct, scantling, gamut, verge, tether, module, purview

وسعت (اسم)
tract, limit, extent, spread, space, ambit, scope, gamut, vastness, expanse, width, latitude, tether, purview

میدان (اسم)
amplitude, ground, place, field, plaza, ring, scope, square, battlefield, forum, band, purview

چشم رس (اسم)
range, eyeshot, purview

میدان دید (اسم)
scope, purview, visibility

حدود صلاحیت (اسم)
purview

مواد اساسی (اسم)
purview

قلمرو اجراء (اسم)
purview

تخصصی

[حقوق] قلمرو، حیطه شمول (قانون)، متن اصلی (قانون)، حیطه کنترل

انگلیسی به انگلیسی

• range of operations or activities; main body of a law; scope, domain

پیشنهاد کاربران

Purview ( n )
Purview of the legislation
محدوده . حوزه
محدو قانونی
the limit of someone's responsibility, interest, or activity
محدوده مسئولیت، علاقه و فعالیت کسی
This case falls outside the purview of this particular court
Some of the bank's lending operations come under/within the purview of the deputy manager, and some are handled directly by the manager
...
[مشاهده متن کامل]

حیطه اختیارات
حوزه، منطقه
صلاحیت ، میدان، ، وسعت، حدود

بپرس