purvey

/pərˈveɪ//pəˈveɪ/

معنی: تهیه کردن، سورسات تهیه کردن
معانی دیگر: (به ویژه آذوقه) دادن، تامین کردن، در اختیار گذاشتن، تدارک، تهیه اذوقه، تهیه سورسات

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: purveys, purveying, purveyed
• : تعریف: to supply or provide (food, drink, or other provisions).
مشابه: cater, provide, provision

- They say the shop owner purveys gossip as much as goods.
[ترجمه گوگل] آنها می گویند که صاحب مغازه به اندازه کالا، شایعات را عرضه می کند
[ترجمه ترگمان] می گویند صاحب مغازه هم به اندازه کافی وراجی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The prime minister's speech was intended to purvey a message of optimism.
[ترجمه گوگل]هدف از سخنرانی نخست وزیر ارسال پیامی از خوش بینی بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر در نظر گرفته شد تا پیام خوش بینی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They have two restaurants that purvey dumplings and chicken noodle soup.
[ترجمه گوگل]آنها دو رستوران دارند که پیراشکی و سوپ رشته مرغ تهیه می کنند
[ترجمه ترگمان]دوتا رستوران دارن که پوره سیب زمینی و سوپ مرغ فراهم می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. People fake expertise about it, use it to purvey fakery and may even fake their own identities.
[ترجمه گوگل]مردم در مورد آن تخصص جعلی می کنند، از آن برای ارائه جعلی استفاده می کنند و حتی ممکن است هویت خود را جعل کنند
[ترجمه ترگمان]افراد متخصص در مورد آن استفاده می کنند، از آن برای purvey fakery استفاده می کنند و حتی ممکن است هویت خودشان را جعل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Purvey the renting and installment of the AV, Lighting, and Hi-Fi equipments.
[ترجمه گوگل]اجاره و نصب تجهیزات AV، روشنایی و Hi-Fi را تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از اجاره و قسط AV، نورپردازی، و تجهیزات سلام به Fi را تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They purvey food for the army.
[ترجمه گوگل]آنها برای ارتش غذا تهیه می کنند
[ترجمه ترگمان]برای ارتش غذا تهیه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Say whatever purvey thing you're going to say and just leave?
[ترجمه گوگل]هر چیزی را که می خواهید بگویید و فقط ترک کنید، بگویید؟
[ترجمه ترگمان]چیزی را که می خواهید بگویید، بگویید و از اینجا بروید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These advancements in technology purvey benefits and impel organizations to change.
[ترجمه گوگل]این پیشرفت‌ها در فناوری مزایایی را به همراه دارد و سازمان‌ها را مجبور به تغییر می‌کند
[ترجمه ترگمان]این پیشرفت ها در تکنولوژی مزیت های رقابتی و impel را برای تغییر ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remember that your objective is to purvey the message to the viewer or reader with a minimum amount of noise.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که هدف شما این است که پیام را با حداقل میزان نویز به بیننده یا خواننده برسانید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که هدف شما ارسال پیام به بیننده یا خواننده با حداقل مقدار نویز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Integrating other students' work, the long-distance educational resources' purvey system based on web is completed.
[ترجمه گوگل]با ادغام کار سایر دانش آموزان، سیستم تامین منابع آموزشی از راه دور مبتنی بر وب تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]ادغام کردن سایر دانش آموزان، سیستم آموزشی منابع آموزشی با فاصله زیاد براساس وب تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was becoming less interested in any tittle-tattle he might purvey that might help her with the case than in himself.
[ترجمه گوگل]او نسبت به خودش علاقه‌مندتر به هر لقبی که ممکن بود به او کمک کند در این قضیه کمک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]بیش از حد مایل بود که از any - که ممکن بود به او کمک کند تا در این مورد به او کمک کند تا خودش را در این مورد کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We come at last to be the lies that we purvey.
[ترجمه گوگل]ما بالاخره می آییم تا دروغ هایی باشیم که می گوییم
[ترجمه ترگمان]بالاخره به دروغ رسیدیم که آذوقه تهیه کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They did so in order to distinguish themselves from charlatans and quacks who purvey anti-aging products and treatments that are ineffective and sometimes harmful.
[ترجمه گوگل]آنها این کار را به منظور متمایز ساختن خود از شارلاتان ها و حقه هایی که محصولات ضد پیری و درمان هایی را ارائه می دهند که ناکارآمد و گاه مضر هستند، انجام دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را انجام دادند تا خود را از شیادان و شیاد که محصولات ضد پیری را درمان می کنند و درمان های موثر و گاهی مضر تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But so far only Dubai seems to have licence to purvey total brashness, recently boasting the world’s largest shopping mall and most spectacular array of fountains among other attractions.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد تا کنون تنها دبی مجوزی برای ارائه وقاحت کامل دارد، که اخیراً بزرگترین مرکز خرید جهان و تماشایی ترین مجموعه ای از فواره ها را در میان جاذبه های دیگر دارد
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که تنها دبی مجوز to total را دارد که به تازگی به بزرگ ترین مرکز خرید جهان فخر می کند و تعداد زیادی از چشمه های آب گرم در بین جاذبه های دیگر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I don't know which is more dangerous, that religious beliefs force some people to choose between knowledge and myth or that pointing out how religion can purvey ignorance is taboo.
[ترجمه گوگل]نمی‌دانم کدام خطرناک‌تر است، اینکه باورهای دینی برخی افراد را مجبور می‌کند بین دانش و اسطوره یکی را انتخاب کنند یا اینکه اشاره کردن به اینکه چگونه دین می‌تواند جهل را تامین کند تابو است
[ترجمه ترگمان]نمی دانم کدام یک خطرناک تر است، که اعتقادات مذهبی برخی را وادار به انتخاب بین دانش و اسطوره و یا اشاره به اینکه چگونه مذهب می تواند جهل را انکار کند، حرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تهیه کردن (فعل)
get, process, supply, afford, administer, cater, provide, furnish, purvey, administrate, harness, put out

سورسات تهیه کردن (فعل)
purvey

انگلیسی به انگلیسی

• provide, supply, furnish with
if you purvey something such as information, you tell it to people; a formal word.
if someone purveys goods or services, they provide them; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس